جهان اسلام علیرغم شکوه، عظمت و پیشرفتی که به دلیل عمل نمودن به ایدئولوژی مبتنی بر جهان بینی اصیل اسلامی نصیبش شدهبود، در صدههای اخیر دچار افول، سستی و رخوت گشت، که بدون تردید عامل عمدهی این رکود و عقبگرد، دوری از آموزههای حیاتبخش اسلام و رواج از خود بیگانگی در میان امت اسلامی بوده است، اما با این همه فرهیختگان و اندیشمندان توانا و صاحب نامی بودهاند که نقاط ضعف و قوت جهان اسلام را میشناخته و راههای برون رفت از مشکلات موجود را نشان میدادهاند، قرن نوزدهم و بیستم میلادی از این حیث از جایگاه خاصی برخوردار است. اندیشمندانی زبردست و قوی همچون سید جمال الدین، محمد عبده، امام خمینی(ره) و... در میان جوامع اسلامی ظهور کردند و خون تازهای در رگهای خشکیدهی امت مسلمان تزریق نمودند. محمد اقبال لاهوری بیشک شخصیتی است که توانست طرحی نو در اندازد و احساس جدیدی در میان ملل ستمدیدهی مسلمان، پدید آورد. مقالهی حاضر در صدد بیان دیدگاهها و نظریات این متفکر آگاه به زمان، برآمده است تا نظریات وی را در فرایند بیداری اسلامی از لابلای اشعار وی بدست آورد.