کتاب فصل الخطاب فى إثبات تحریف کتاب رب الأرباب، نگاشته میرزا حسین نورى طبرستانى، معروف به محدّث نورى (۱۲۵۴ - ۱۳۲۰ق) است که با ارائه دوازده دلیل، مدّعى رهیافت تحریف از نوع کاستى در قرآن به دست مخالفان ولایت اهل بیت علیهم السلام شده است و روایات منسوب به شیعه را در بخشى از کتاب خود، جمع آورى کرده و بدین ترتیب، زمینه تحقیق در روایات تحریف، کاملاً مهیا شده است. در این پایان نامه، سعى شده است با اثبات بى اعتبارى منابع مورد استناد محدّث نورى و بررسى میدانى آیات مورد ادّعا و یادکردِ دیدگاه هاى بزرگان امامیه، به شبهه تحریف قرآن، پاسخ داده شود و کتاب یاد شده، مورد نقد قرار گیرد. نگاه به منابع اصلى که محلّ تجمع این روایات اند نشانگر ضعف ریشه اى این روایات است، که با کنار هم قراردادن آنها با روش جدول بندى، حضور متراکم ضعفا و غلات در اسناد روایات تحریف، نشان داده مى شود و با کمى دقّت مى توان دریافت که این ادّعا، صرفاً جنبه سیاسى داشته و با عنوان طرفدارى از ائمه به جعل این احادیث پرداخته شده است. در فصل نخست این پایان نامه، کتاب فصل الخطاب و منابع آن و انعکاس آن در داخل و خارج مرزها بررسى شده و شخصیت محدّث نورى از دیدگاه پاره اى از بزرگان و صاحب نظران، مورد بحث قرار گرفته است. همچنین منابع کتاب از جمله تفسیر القمى و تفسیر العیاشى، مورد نقد قرار گرفته اند. بهره گیرى دشمنان شیعه از این کتاب، عنوان دیگرى است که نگارنده به آن اهمّیت داده، و این که بسیارى از مخالفان، نویسنده این کتاب را در آثار خود در زمره غلات یاد کرده اند. در فصل دوم با بررسى گسترده اسناد روایت تحریف، شخصیت ۳۸ تن از راویان این گونه روایات - بویژه شخصیت احمد بن محمّد سیارى که عمده روایات تحریفْ منسوب به اوست - از دیدگاه رجالیان مورد بحث و بررسى قرار گرفته است و اثبات شده که غالب این راویان، تضعیف شده اند و به عناوینى همچون جَعّال، مجهول و. . . منتسب اند. نگارنده، مجموع ۱۰۵۴ روایت فصل الخطاب را به هجده دسته تقسیم نموده و هر دسته را در ردیفى از جدول قرار داده است. جالب اینکه از جمع بندى بین این روایات، نقش غلات را نیز در این قضیه روشن ساخته و حضور چشمگیر آنان را در این صحنه، از نظر دور نساخته است. فصل سوم پایان نامه - که حجم زیادى از آن را دربرمى گیرد - به نقد روایاتى اختصاص یافته که در فصل قبل، سند آنها تجزیه و تحلیل شده است. تعداد این روایات، بالغ بر هزار و اندى است و همگى به حسب ترتیب خودِ کتاب فصل الخطاب مرتّب شده اند ضمناً به بررسى میدانىِ بیش از ۱۷۰ آیه از قرآن - که طبق ادّعاى محدّث نورى در آنها تحریف صورت گرفته - اختصاص یافته و با تأکید بر این نکته که بیشتر این روایاتْ ناظر به اختلاف قرائات است، به این ادّعا پاسخ داده شده است. در فصل چهارم، عدم تحریف قرآن از نظرگاه روایات و نیز بزرگان شیعه، مورد بررسى قرار گرفته است. محور در این قسمت، قاعده تعارضى و جمع بین احادیث است که در صورت توافق حدیث با قرآن، اخذ و در صورت تخالف، رد مى شود.