رابطه ادراک عقلی با نقل در رویکرد فلسفی ملاصدرا و احسایی
First Statement of Responsibility
نرگس زرگر
.PUBLICATION, DISTRIBUTION, ETC
Place of Publication, Distribution, etc.
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
Date of Publication, Distribution, etc.
1388
SUMMARY OR ABSTRACT
Text of Note
پاسخ ملاصدرا و احسایی به تعیین حدود ادراک عقل نسبت به نقل مورد انتظار پژوهش حاضر است. از مبانی و اصول ملاصدرا در فهم قرآن، هماهنگی مفاهیم به دست آمده از آن، با اصول عقلی است. دیگر، تساوق قرآن و وجود؛ و همچنین، این که او تفسیر قرآن را با کشف حقایق هستی و شناخت روح انسان همراه می داند. افزون بر این، او برای وحی، جهان وجود و نفس انسانی، مراتبی هماهنگ قایل است. احسایی با استفاده از روایات، قرآن را صامت و دارای بطون متعدد می داند، که حقیقت آن نزد پیامبر و اهل بیت است، آنان که راسخان در علم؛ و کتاب ناطق خداوند هستند. پس رجوع به احادیث ائمه در فهم قرآن، مبنای اساسی احسایی است. تأویل امری ضروری در تفسیر قرآن از دیدگاه ملاصدراست، چرا که ورای معنای ظاهری، معانی باطنی پیچیده ای وجود دارد که با تفسیر ظاهری قابل دسترسی نیستند. او در عین حال حفظ ظواهر الفاظ قرآنی را اقتضای دین و دین داری می داند. نزد احسایی، معنای ظاهر همان تنزیل بوده، و معنای باطن تأویل است. او معتقد است برای دریافت علم تأویل قرآن باید به ائمه و روایات ایشان مراجعه کرد. از مبانی فهم حدیث در نگاه ملاصدرا، سازگاری آن ها با اصول عقلی؛ و همچنین، این که احادیث، مانند قرآن دارای بطونی هستند، که جهت درک معانی حقیقی موجود در آن ها نیاز به تأویل دارند. احسایی عقل را تا جایی دخیل در فهم حدیث می داند، که مغایر با کتاب و سنت نباشد. راه تشخیص صحت حدیث نزد او، مؤانست با اخبار اهل بیت و دارای شمّ اخبار آل محمد (ص) بودن است. از منظر ملاصدرا، عقل درون هندسه معرفت دینی بوده، و همراه با شهود عرفانی، ابزاری جهت ادراک و فهم غیرمعصومانه از وحی است. از دیدگاه احسایی، عقل تنها مفتاح معرفت دینی بوده، و ظاهرِ نقل برتر از عقل است. او در عمل، جهت دستیابی به معارف ائمه، طریق کشف باطنی مشوب، و ارتباط مستقیم در رؤیا با ایشان را برگزیده است. در حالی که با اصل جدایی ناپذیری برهان، عرفان و قرآن صدرایی و استفاده از انوار نبوی، امکان دستیابی به معانی ورای ظاهر الفاظ قرآن و حدیث وجود دارد؛ تفکر احسایی، دین را محدود به ظواهر الفاظ نموده، و آن را از صحنه زندگی بیرون می برد.