کتابنامه: ص. ۲۳۶-۲۳۹؛ همچنین بصورت زیرنویس // حمد و سپاس خداوند منان را که بر این بی بضاعت منت نهاده و توفیق نصیبم نموده تا بتوانم در مورد ذات اقدس نور الانوار و واجد همه کمال های وجودی به گونه ای برتر و شریف تر، از میراث بسیار گرانبها از یک انسان کامل و واصل مطلق حضرت علی (ع) در مجموعه نورانی و پرفروغی به نام نهج البلاغه که برای ارائه به راه های کمال بشری به ودیعه گذاشته، پژوهشی انجام دهم. این پژوهش نتیجه تلاش و کوشش مستمرانه سیر اجمالی، در زمینه الهیات به معنی الاخص و شناخت خدا و صفات ثبوتیه و سلبیه او است. و شیوه نگارش آن، با قلم روان و رسا و به دور از الفاظ مغلق م مبهم و اصطلاحات پیچیده است که در عین عملی بودن مباحث، فهم آنرا آسان و سهل الوصول می سازد و مشتمل بر چهار فصل است. فصل اول: این فصل در مورد ذات خدا و اصولا ادله و براهینی که در مورد اثبات آن کاربرد دارد مورد بحث و بررسی قرار گرفته است و بطور کلی همه آنها را در دو راه می توان خلاصه کرد: الف- حس: راه حس به نوبه خود به دو راه منشعب می شود: ۱- حس باطن، فطرت، دل ۲- حس ظاهر. مقصود از راه فطرت این است که یک شعور باطنی و کشش درونی بدون هیچ دلیل و استدلال، ناخودآگاه، او را به سوی خدا رهبری می نماید. و نهج البلاغه هم در این زمینه افقی بسیار روشن باز نموده و در آن به شأن فطرت به آنچه خدا در ان به ودیعه گذارده، توجه شده است. حس ظاهر نیز به نوبه خود به سه راه منشعب می شود: ۱- راه تشکیلات و نظامات. ۲- راه هدایت و راهنمایی مرموزی که موجودات در مسیر خویش می شوند. ۳- راه حدوث و پیدایش عالم. از آنجایی که هر سه راه با حواس ظاهری مطالعه می شود و کبرای این قیاس منشأ عقلی دارد. لذا هر سه راه در زیر مجموعه دلیل عقلی قرار می گیرد. ب- دلیل عقلی: دلیل عقلی را از طرق مختلف می توان طی طریق کرد ولی به برخی از آنها که ریشه در نهج البلاغه دارداشاره می شود. ۱- راه تشکیلات و نظامات: مطالعه احوال موجودات نشان می دهد که نظامات جهان آفرینش روشن ترین و همگانی ترین برهان خدا شناسی است و حضرت می فرمایئ: وهل یکون بناء من غیر بان، او جنایة من غیر جان؛ آیا هیچ هیچ بنائی بدون سازنده و یا جنایتی بدون جنایتکار تحقق می یابد؟ با در نظر گرفتن قانون علیت که منکر آن قطعا در دام سفسطه خواهد افتاد. به این نتیجه می رسیم که، بر جهان هستی، ضمن اینکه از یک نظام قانونمند برخوردار است یک قانون مافوق قدرت بشری و مادی حاکم بوده و با قدرت و توانایی مطلق، حکومت می کند. ۲- هدایت و راهیابی: یکی از زاههای رسیدن به خداوند دقت در هدایت غریزی انسان و حیوان می باشد. نوزاد انسان و حیوان چه بسا به همان حس مرموز باطنی خویش به مقاصدی راه می برد که اگر به دست راهنمایی مافوقش نباشد نیاز به تحصیلات عالیه دارد تا آن مقصد را درک نماید و به آن برسد. نهج البلاغه هم با بیان بسیار متین و رسا به این مسئله اشاره کرده است. ۳- راه حدوث عالم: انسان به هر کدام از موجودات عالم به نگرد نشانه حدوث در پیشانی او می بیند و به حکم عقل متوجه می شود که نیرو یا نیروهایی است که نه تنها این موجودات را ایجاد کرده بلکه در همه حال مدبر آنها بوده است. در نهج البلاغه آمده است: لا یجری علیه السکون و الحرکة؛ حرکت و سکون بر او(خدا) جاری نمی شود چگونه آنچه در مخلوقات قرار داده بر او قرار می گیرد. و چیزی که آفریده خداست بر او حکومت نخواهد کرد. ۵- راه استدلال: حکما و متکلمین می خواهند از طریق عقل واستدلال به خدا راه یابند و در این زمینه براهین زیادی اقامه کرده اند که بعضی از آنها مبتنی بر بطلان دور و تسلسل بوده و بعضی هم نیست و اگر بخواهیم همه اینها را تقسیم بندی بکنیم از نظر کلی دارای سه شکل و سه فرم می باشند، بنامهای ارسطی، سینوی، صدرایی، مشخص شده است. ۶- راه دیگر خداشناسی در نهج البلاغه: حضرت علی (ع) می فرماید: خدا را به وسیله فسخ شدن تصمیم ها و گشوده شدن گره ها و نقض شدن اراده ها که در صفحه جان انسان پدید می آید، شناختم. فصل دوم: حقیقت ذات خدا قابل معرفت نیست. زیرا حقیقت ، [یزی قابل شناخت می باشد که از نظر زمان و مکان، کیفیات و خواص، جسمانی بوده و محدود به آنها می باشد. در حالی که ذات باریتعالی وجود است از هر نظر بی پایان و نا محدود و طبق نظر مولی الموحدین، خدا بسیط محض است و به هیچ وجه تجزیه و تبیعض به او راه ندارد. فصل سوم: یکی از بحثهای بسیار مهم خداشناسی، بحث توحید و اثبات یکتائی ویگانگی ذات اقدس حقتعالی است توحید، هم به معنای نفی شریک و نفی تعدد هم به معنای نفی ترکیب، اعم از عقلی و خارجی است و چون ذات خدا یک حقیقت خالص و مجرد محض است، لذا تعدد در او معنی ندارد و وحدانیتش احدی است. فصل چهارم: یکی از مباحث بسیار مهم، الهیات بالمعنی الاخص، بحث صفات خداوند است و صفات او که عبارت از کمالات وجودی است، اموری زائد بر ذات واجب الوجود نیستند و ذات حقتعالی از آنها، نائب هو نیست بلکه صفات خدا در عین حال که از نظر مفهوم با هم متفاوت بوده، عین ذات حق هستند و دو قسم می باشند: ۱- صفات ایجادی و ثبوتی ۲- صفات سلبی. و هر کدام داری افراد متعددی هستند.