شواهد بسیاری وجود دارد که در جوامع سنتی نقش دین بعنوان ضامن اجرای قوانین مدنی بسیار برجسته بوده است. اما به دنبال تحولات فکری و صنعتی غرب در چند قرن اخیر و رواج فوق العاده عقل گرایی درآن دیار، قوانین مدنی ازحمایت دین بی بهره ماندند.جایگزین های دیگر ازجمله توجیهات عقلی دربیان فواید اجرای قانون نتوانست این خلاء را ترمیم نماید. جامعه شناسان دین و فیلسوفان سیاسی متوجه گردیدند درجوامع متمدن و پیچیده امروزی- که به دلایلی بازگشت به دین سنتی ممکن نیست- قانون در صورتی به شکل مطلوب اجرایی می شود که به صورت باور و ایمان قلبی مردم درآمده باشد. طرح دین مدنی یکی ازشیوه های نزدیک شدن به این مطلوب است.بنیان این اندیشه را دریونان و روم باستان دانسته اند. دردولت شهرهای یونان به دلیل آنکه باور داشتند قوانین مدنی از طرف خدایان آمده آنها را مقدس می شمردند و درپی آن حاکمان و مجریان قانون مقدس بودند درروم نیزگاهی امپراتور درحد خدایی ارتقا می یافت وپرستش می شد. با الهام ازاین شیوه و به منظور افزایش انگیزه احترام به قانون، برخی جامعه شناسان و نظریه پردازان سیاسی به طرح مباحثی همچون دین عمومی ، دین انسانیت پرداختند. شیوه دین پژوهی دورکیم ودین مدنی ژان ژاک روسو دراین میان نقش کلیدی داشته است . دردوران معاصر جامعه شناس امریکایی رابرت بلا مدعی شد درامریکا درکنار مسیحیت ولی مجزای ازآن دین دیگری وجود دارد که محور آن مقدس دانستن جامعه و نظام سیاسی و اقتصادی امریکا است و اسناد، اشخاص، اماکن ومراسم مقدس خاص خود را دارد و خدای آن غیر ازخدای مسیحیت است. و بدینگونه بحث دین مدنی رونق مجدد گرفت. بنابراین دین مدنی را اینگونه می توان تعریف کرد: “دین مدنی مجموعه ای از باورها ،مقدسات ،سمبلها، و تشریفات است که به منظور قوام یک زندگی متمدانانه قوانین و مقرارت یک جامعه را تقدس می بخشد.” کسانی که درحوزه دین مدنی زندگی می کنند می توانند دین دیگری داشته باشند اما درصورت تعارض اولویت با مقرارات دین مدنی است. دین مدنی برای آبادانی دنیاست و به سعادت اخروی انسانها کاری ندارد.ایجاد وحدت رویه درجامعه ومشروعیت بخشی به نظام سیاسی و اقتصادی جامعه ازمهمترین نقاط مثبت این دین است . کشور پرستی بجای خدا پرستی ، انحصار طلبی و رواج اخلاق نسبی را ازمعایب عمده این دین شمرده اند.