چکیده:این پایان نامه به بررسی مساله شناخت در دیدگاه دو فیلسوف بزرگ تاریخ فلسفه افلاطون و کانت می پردازد که به تفکیک به آراء هردو فیلسوف در باب شناسایی می پردازد هدف اصلی نشان دادن ریشه ای بودن مساله شناسایی و اهمیت آن و بیان نقش ایشان در گسترش شناخت شناسی بوده است که به روش کتابخانه ای مورد تحقیق قرارگرفته و پس از مقایسه آراء دو فیلسوف شباهت ها و یا جنبه های افتراق آندورا نشان می دهد. پیش درآمد زمینه فکری کانت تاریخچه مختصری از شناخت شناسی بیان شده است. سپس به عقل گرایان و تجربه گرایان از جمله هیوم به عنوان نمایه تجربه گرایی که تاثیر بسزایی در کانت داشته پرداخته شده است. در بخش کانت با بررسی ساختار شناخت شناسی سعی در یافتن عناصر مشابه و مفارق با دیدگاه افلاطون شده است از جمله نتایج مقایسه بین دو فیلسوف به موارد زیر می توان اشاره کرد: کانت برای اولین بار بین خرد و فهم تمایز قائل می شود اما در نظر افلاطون چنین تمایزی وجود ندارد، افلاطون شناخت حقیقی را شناخت ایده ها می داند در حالی که کانت شناخت را فرای حوزه تجربه و پدیدارها ممکن نمی داند، تفاوت دیگری که می توان به آن اشاره کرد تمایز دیدگاه ایشان نسبت به متعلق شناسایی و فاعل شناسایی می باشد افلاطون شناسایی را از طریق مواجه فرد با عالم خارج و شناخت ابژه خارجی ممکن می داند اما کانت که برای اولین بار جایگاه فاعل شناسایی و متعلق شناسایی را عوض کرد عامل اثر گذار در شناسایی را فاعل شناسا دانست. و از جمله شباهت های ایشان اینکه هردو بنیاد شناسایی را در روان جستجو می کنند و نه در عالم حس.