هدف پژوهش بررسی «انسان کامل در عرفان اسلامی و مسیحی و شناخت انسان کامل» است. با این فرض که عرفان اسلامی متأثر از عرفان مسیحی می باشد، درصدد مقایسه، شناخت و نگرش عرفانی در هردو دین می باشد. در عرفان اسلامی به قرآن کریم و نهج البلاغه استناد شده است و از نظرات عرفای اسلامی بهره گرفته شده و در عرفان مسیحی، کتاب مقدس (انجیل) و آرای عرفای مسیحی مورد مطالعه قرار گرفته است. در هردو دین به آفرینش انسان از خاک و دمیدن روح الهی در کالبد وی اشاره شده است و خداوند با دمیدن روح خود، انسان را از صفات خویش متجلی می گرداند. در دین اسلام پیامبر (ص) به عنوان انسان کامل است و در قرآن و نهج البلاغه با وجود آیات و احادیث بی شمار بر این مهم تأکید شده است و عرفای اسلامی نیز مایه های تفکر خویش را از قرآن و نهج البلاغه وام گرفته اند. در عرفان مسیحی علاوه بر وجود نظرات مشابه و متفاوت، حضرت عیسی (ع) انسان کامل معرفی می گردد و او را روح خدا، پسر خدا و خود خدا می نامند و او واسطه فیض و نور الهی می باشد در نتیجه چون انسان کامل خلیفه و ولی خدا بر روی زمین است، برای تجلی صفات حق و نمایاندن آن دارای مراتب بالایی از روح الهی در وجود خویش است