ظاهرا جایگاه غزالی در تاریخ فلسفه اسلامی معلوم است. بسیاری کسان، گمان می کنند که او با فلسفه مخالفت کرده و آن را از سیر و پیشرفت باز داشته است. در اینکه کتاب تهافت الفلاسفة، متضمن مطالب کلامی ضد فلسفه و احکام فقهی مشعر بر انتساب آرا فلاسفه به کفر و بدعت است، تردید نمی توان کرد. ولی قبل از غزالی هم، فقیهان بسیاری منطق و فلسفه را زندقه دانسته بودند و اگر تکفیر و تحریم فلاسفه و فلسفه، راه را می بست، می بایست راه فارابی و ابن سینا با زندقه دانستن منطق و ادعای کفایت نحو به جای آن بسته شده باشد.