تفلسف یا فلسفه ورزی با فلسفه دانی متفاوت است؛ کسی که کار او تعلیم فلسفه است، لازم نیست حتما فیلسوف بوده باشد. البته داشتن اطلاعات فلسفی کافی، شرط لازم تعلیم فلسفه است، اما برای فیلسوف، که کار اصلی او تفلسف است، داشتن اطلاعات فلسفی، صرفا معد و زمینه ساز است. فیلسوف کسی است که در مواجهه ادراکی با ساحات مختلف واقعیت، اعم از عینی، ذهنی و زبانی، پرسشهای فلسفی، به صورت طبیعی در ذهن او می روید و شکل می گیرد. و به سخن دیگر، ذهن او مساله دار می شود و به دنبال آن در صدد پاسخ یافتن به پرسشهای یادشده برمی آید. فرایند تکون پرسشهای فلسفی و تکاپوی فیلسوفان برای پاسخ به آنها، تفلسف یا فلسفه ورزی نامیده می شود. موضوعات و مسایلی که فیلسوفان درباره آنها کاوش می کنند، گستره وسیعی دارد؛ قلمرو تفلسف فیلسوفان در مقایسه با عالمان دیگر، از بیشترین وسعت برخوردار است و این به جهت آن است که فیلسوفان، افزون بر تلاش برای شناخت واقعیات، که از این حیث با عالمان دیگر اشتراک و همسانی دارند، علم شناسی هم می کنند و به این ترتیب، همچنان که برای مثال، فلسفه فیزیک، فلسفه زیست شناسی و فلسفه منطق داریم، فلسفه فلسفه هم می توان داشت. در این مقال، گستره فلسفه ورزی در حوزه خود فلسفه را با تبیین ملاکهای تعدد در فلسفه و گزارش حوزه های فلسفی که با اعمال ملاکهای یادشده پدیدار می شود، بررسی کرده و پس از آن چند و چون تفلسف در این حوزه ها را توضیح داده ایم. این مقاله را می توان مکمل مقاله «فلسفه تطبیقی؛ مفهوم و قلمرو آن» که در شماره اول نامه حکمت منتشر شده است، دانست.