شناخت حقیقت علم و ادراک و چگونگی حصول ادراکات به طور اعم، و ادراکات عقلی به طور اخص از دیرباز در اندیشه فلاسفه و حکمای مسلمان جایگاه خاصی را به خود اختصاص داده است. صدرالمتالهین از جمله فیلسوفان مسلمانی است که به طور مبسوط و متفاوت از دیگر فیلسوفان به این مساله پرداخته است. در این مقاله، پس از بیان اصول بنیادین اندیشه صدرایی در مورد علم، به تبیین سه نظریه ظاهرا متفاوت از ملاصدرا در خصوص کیفیت حصول ادراکات عقلانی و یا تعقل پرداخته شده است. سپس جمع بین این سه نظریه و ارجاع آن به تحولات و تطورات مختلف نفس بررسی شده است.