موضوع عقل، تعریف، ماهیت و کارکرد آن در وجود انسان و جایگاهش در معارف بشری از مهمترین موضوعات دانش فلسفه است. فلسفه یونانی از طریق مدارسی چون جندی شاپور و ... به جهان اسلام راه یافت و موافقت ها و مخالفت هایی را در جهان اسلام برانگیخت. صوفیان را باید از مخالفان یا منتقدان خرد فلسفی دانست. انتقادهای آنان در متون عرفانی اعم از نظم یا نثر به ویژه از قرن پنجم و ششم به بعد فزونی گرفت. به نظر می رسد صوفیان و عارفان نزدیک به صدر اسلام به جز محاسبی و احمدبن ابی الحواری دریافت درست و مشخصی از عقل نداشته اند. ذوالنون بین عقل و تکلیف، به تلازم قائل بود و مستملی بخاری عقل را ابزار علم می دانست. دیگر صوفیان، عقل را به عنوان ممیز در حوزه اخلاقیات و ناصح، اگر به دنبال رضای خدا باشد، به حساب می آوردند، ولی اکثر قریب به اتفاق آنها عقل را آلت عبودیت می دانستند و تضادی که در قرون بعدی بین عقل و عشق در سخن عارفان دیده می شود تا قرن پنجم چندان چشمگیر نیست.