از مهم ترین و موثرترین اصول و ارکان استوار ادیان، نبوت و هدایت مستمر رسالت است. نبوت منصب و سمتی از سوی پروردگار است که هرگز با کوشش انسانی به دست نمی آید، بلکه تنها خداوند سبحان، آن را به هر که شایسته بداند عطا می کند. البته چون خاستگاه مشیت و اراده حق، حکمت اوست، طبیعی است که عهد الهی تنها به افراد شایسته و پاک می رسد.بحث نبوت در دوبخش نبوت عامه و خاصه مطرح می گردد. در نبوت عامه از مسائل کلی نبوت، مانند حقیقت نبوت، حقیقت وحی، امکان نبوت و اثبات ضرورت آن، راه های تشخیص صدق مدعی نبوت، حقیقت معجزه و دلالت آن بر صدق مدعی نبوت بحث می شود. پس از مباحث کلی، نوبت به مصداق می رسد که نبوت خاصه شمرده میشود؛ یعنی بحث از نبوت فردی خاص.با توجه به اهمیت و جایگاه نبوت، همواره دانشمندان بدان پرداخته و آن را مورد بحث و بررسی قرار داده اند و البته متکلمان اسلامی نیز به پیروی از قرآن و احادیث ازآغاز مباحث اعتقادی بدین بحث پرداخته اند. هرچند فیلسوفان اسلامی، نبوت خاصه را از مباحث حکمی خارج دانسته و از آن بحث نکرده اند، با این حال در آثار خود، مباحث مربوط به نبوت عامه را از یاد نبرده اند. بحث از نبوت، وحی و اعجاز در آثار فلسفی اسلامی با گرایش های متفاوت فلسفی، اعم از فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه به روشنی دیده می شود.در این نوشتار برآنیم که ضرورت نبوت را از دیدگاه فیلسوفان بررسی کرده و به بازخوانی مشهورترین استدلال آن در این زمینه که مبتنی بر نیازمندی انسان به اجتماع است بپردازیم. فیلسوفان در این استدلال با تکیه بر مدنی بالطبع بودن انسان و این که زندگی او بدون اجتماع ناممکن است، بحث نیازمندی به قانونی که بتواند مسیر عدالت را برای انسان ها هموار کند مطرح ساخته اند؛ سپس اثبات کرده اند که دست یابی به قانون جامع و کاملی که بتواند جامعه انسانی را به عدالت و تکامل راهنمایی کند جز از سوی خداوند که آفریننده و مدبر انسان است، امکان پذیر نیست. آنان از این راه، نیازمندی انسان به دین و شریعت را تبیین نموده اند. هر چند پاره ای از این مقدمات روشن است ولی برخی هم نیازمند بررسی و پژوهش است که در پی خواهد آمد.