کتاب «الشجرة» تأليف يکی از داعيان اسماعيلی خراسان است که بخشی از کتاب خود را در ذيل بابی موسوم به "باب الشيطان" به معرفی فرق اسلامی اختصاص داده است.از نکات جالب اين کتاب اطلاعات مهمی است که درباره المبيّضه يا سفيد جامگان و هواداران مقنع می دهد که در جای خود با اطلاعات ساير منابع قابل مقايسه است. المبیضه گروهی بوده اند با عقايد و آداب و سلوک عاميانه و "فرقه محورانه" که در شکل يک سنت محلی و شايد در سطح خانوادگی در ماوراء النهر ادامه حيات می داده اند. آنان يعنی بازماندگان مبيضه، از مقنع شناختی ندارند و نمی دانند کيست و متعلق به چه دوره ای است؛ مگر عالمان و حذاق آنان.کتاب، در مورد فرقه ای از ميان زيديه در ماوراء النهر سخن می گويد که جالب توجه است: فرقه خلفيه که فرقه ای محلی از زيديان ماوراء النهر بوده اند. عقايد آنان که عقايدی متفاوت با سنت زيديان کوفه و حجاز و يمن بوده، به تفصيل از سوی نويسنده کتاب تشريح شده و از آن پيداست که آنان به گرايش افراطی و باطنی شيعی تعلق خاطر داشته اند.در بخش زيديه از فقه آنان هم اطلاعاتی می دهد و از کتاب المسترشد الناصر العلوي (کدام الناصر: ناصر اطروش يا احمد الناصر؟) نام می برد.از شمار فرق شيعی در ماوراء النهر يا به تعبير او بلاد الترک گروهی را نام می برد با عنوان اسحاقيه که امام آنان در همين منطقه زندگی می کرده است و به ترکی سخن می گفته و قرآن را هم به همين زبان تفسير می کند؛ آنان فرقه ای شيعی با عقايد مرتبط با کيسانيان و بدين ترتيب گروهی از شيعيان افراطی بوده اند. آنان معتقد بوده اند که مهدي از بلاد ترک ظهور خواهد کرد. نويسنده می نويسد که شماری از آنان را ديده بوده و عقايد آنان در عدل و توحيد شبيه معتزله بوده است.اشاره مؤلف به اينکه اکثر اماميه به تشبيه و جبر و بداء و اينکه علم خداوند محدَث است، اعتقاد دارند، حائز اهميت زيادی است. اطلاعی هم که درباره احمديه، يعنی معتقدان به امامت احمد بن موسی شاه چراغ می دهد حائز اهميت است، چرا که می نويسد آنان امروزه جمعيت زيادی هستند.