سعادت غائی چیزی است که ما به هنگام نیل به حیات طیبه از آن برخوردار می شویم. ولی "حیات طیبه" چیست؟ سنتها و دیدگاههای دینی آرمانهای گوناگونی در باب حیات طیبه ارائه می دهند که به زندگی ما جهت می بخشند و ادعا شده است که نیل به آن آرمانها ما را نهایتا سعادتمند می سازد. در شرایع و حیانی مانند اسلام و مسیحیت غالبا سعادت غائی را در برخورداری از عشق الهی می دانند. ولی ماهیت عشق الهی چیست و به معنا این عشق سعادت غایی ما را تامین می کند؟ معمولا عشق الهی را شبیه به رابطه عاشقانه بین ابناء بشر تفسیر و تعبیر می کنند. اما از آنجا که خدا مانند سایر مردم نیست، عشق او نمی تواند با عشق بین انسانها یکسان باشد. بنابراین لازم است که محدودیتهای تشبیه عشق خدا به عشق آدمیان را روشن کنیم. من در این مقاله ابتدا پنج خصیصه اصلی عشق بین افراد بشر را بررسی می کنم. سپس سه تفاوت قاطع خدا و افراد را مورد بررسی قرار می دهم و نشان می دهم که این تفاوتها چه تفاوتی را بین عشق الهی و عشق بشری لازم می آورند. سرانجام نشان خواهم داد که مراد مومنان مسلمان و مسیحی از اینکه سعادت غائی در برخورداری از عشق الهی است، چه می تواند باشد.