بررسی های پژوهشگران در تاریخ ادیان و مذاهب نشان می دهد که عناصری چون، پرهیز از لذائذ دنیوی، کشف و شهود، وحدت وجود،اتحاد با حقیقت و فنای در روح کلی که عناصر عمده وارکان اصلی تصوف و عرفان را تشکیل می دهد،دارای سابقه ای دیرینه است که هزاران سال ازپیدایش آن می گذرد.برخی معتقدند هند زادگاه، نخستین تصوف و عرفان بوده و افکار صوفیانه از آنجا به دیگر سرزمین ها سرایت کرده است. مذاهب و مکاتب فلسفی هند با همه اختلافات فکری و عقیدتی که در میان آنها وجود دارد، همگی دارای عناصر مشترکی هستند که اصول عرفان و تصوف آنها را تشکیل می دهد. آیین های مختلف هندی در این اصل مشترک هستند که پایه و اساس سعادت ونجات، همانا ترک لذات وامیال دنیوی و مادی و تداوم ریاضت می باشد. آخرین مرحله ریاضت و سلوک از نظر عقاید هندی، وصول به نیروانا ویا موکشا است. مقاله حاضر به بررسی مقام نیروانا و راه های رسیدن به آن از نگاه بودیسم می پردازد و در پایان تاثیر عرفان هندی بر عرفان اسلامی مورد بحث قرار می گیرد.