امروزه جهاني شدن با مختصات نوپاي خود پديده اي است که موجب پيدايش زلزله اي در جغرافياي سياسي شده است و تمامي ساختارهاي کلان فرهنگي و اجتماعي را تحت الشعاع خود قرار داده است. از جمله پيامدهاي ژرف جهاني شدن مي توان به تاثيرات آن بر ساحت فرهنگ اشاره نمود. لذا امروزه نظريه پردازي در حوزه تاثيرات جهاني شدن بر تغيير فرهنگ جوامع و زندگي افراد مورد توجه قرار گرفته و بخشي از اين نظريات در زمينه تاثيرات آن بر نگرش و رفتار افراد جامعه است. اين تحقيق به بررسي ارتباط جهاني شدن فرهنگي و مديريت بدن زنان پرداخته است. در ابتدا، مطالعات پيشين بررسي شده و سپس با استفاده از نظريه گيدنز و رابرتسون فرضيات تحقيق به آزمون گذاشته شدند. اين مطالعه به روش پيمايش و با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماري آن، زنان و دختران شهر کرمانشاه بودند. روش نمونه گيري مورد استفاده، تصادفي سهميه اي چند مرحله اي بوده است و حجم نمونه براساس جدول لين، با سطح معناداري 95 درصد و خطاي 4 درصد برابر با 597 نفر برآورد گرديد که براي اطمينان بيشتر و به منظور کاهش ميزان خطا، نمونه تا 600 نفر افزايش داده شد. شايان ذکر است که متغير جهاني شدن فرهنگي به عنوان متغير مستقل، شامل: مصرف وسايل ارتباط جمعي، ميزان آگاهي از جهاني شدن، نگرش نقش جنسيتي، سبک زندگي و ميزان بازانديشي بوده است. يافته هاي تحقيق نشان دهنده آن است که بين متغيرهاي: بازانديشي، سبک زندگي مدرن، استفاده از فناوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطاتي، سبک زندگي دوستانه، آگاهي از جهاني شدن و نگرش نقش جنسيتي با متغير وابسته مديريت بدن ارتباط معنادار و مثبتي وجود دارد. همچنين، براساس نتايج رگرسيون چند متغيره، متغيرهاي: استفاده از فناوري هاي نوين اطلاعاتي و ارتباطاتي، سبک زندگي مدرن، سبک زندگي دوستانه و بازانديشي در مجموع توانستند 2.52 درصد از تغييرات متغير مديريت بدن را تبيين کنند.