گفتمان واقعگرایانه «دولتمحور»، که به دولت به عنوان کنشگر انحصاری عرصه سیاست و روابط بینالملل مینگریست، در پی تحولات نوین ناشی از پایان جنگ سرد، جهانیشدن، وابستگی متقابل، حادثه یازدهم سپتامبر، نقش رو به گسترش جنبشهای اجتماعی فراملی، جامعه مدنی جهانی ، نهادهای غیردولتی ملی و بینالمللی و رشد گروههای تروریستی، مورد بازتعریف قرار گرفته است. پژوهش حاضر برآن است با اتکا به رهیافتهای سهگانه جیمز روزنا در مورد مطالعه روابط بینالملل، ضمن گذار از تلقی مفهوم کنشگر در رویکرد واقعگرایی، به بررسی تحولات مفهومی آن در عصری بپردازد که پلورالیسم وجه شاخص آن است و سپس با ذکر گونههای نوین این مفهوم، دیدگاههای موجود را نقد و ارزیابی کند.