کثرت گرایی از دوران باستان تاکنون با جاذبه و دافعه اش معرکه آرا را گرم نگه داشته و در برابر وحدت گرایی تمامیت خواه مدعی فهم حقیقت، قرار گرفته است. کثرت گرایی سخن افق هاي متنوعِ نگاه براي عبور از جزمیات فراتاریخی را مطرح نموده و داشتن رویه انحصارگرایانه فهم را با وجود اینکه مبالغه آمیز و اقتدارطلبانه تلقی می کند، دور از امکان می پندارد. کثرت گرایی در قلمرو علوم اجتماعی رویکرد یکسان انگار پوزیتیویستی را گمراه کننده تلقی می کند و براي تأویل در مواجهه با پدیدارهاي در حالِ تحول جایگاه رفیعی قائل است و به علاوه همپا با تحولات عقل گرایانه، زمینه سازِ دگرگونی هاي اساسی گردیده است. مقاله حاضر به بررسی دیدگاه هاي جانبدارانه از کثرت گرایی در اندیشه غرب می پردازد و چگونگی توجیه آن در آراء متفکران معاصر را مورد بررسی قرار می دهد