اين مقاله مفهوم دانش پايگي اقتصاد و نقش آن را در حصول و پايداري توسعه مورد بحث قرار مي دهد. با توجه به اين که توسعه پايدار بنا به تعريف بايد متضمن دست يابي به توليد سرانه بالاتر، اصلاح الگوي توزيع درآمد و بهبود محيط زيست باشد، اين مطالعه به طراحي و تنظيم يک مدل تحليلي کلان براي بررسي رابطه دانش پايگي با توسعه اقتصادي مي پردازد. مدل مورد نظر با استفاده از داده هاي آماري جهاني مورد آزمون و ارزيابي قرار مي گيرد يافته هاي تحقيق حاکي از آن است که در سطح جهاني، رابطه معني داري ميان توسعه اقتصادي و درجه دانش پايگي اقتصاد وجود دارد. از نتايج ديگر تحقيق، قابل تائيد بودن کلي منحني زيست محيطي کوزنتس در مقياس جهاني است. در مورد توزيع درآمد نيز الگوي نظري کوزنتس تا حدودي مشهود است. اين بررسي همچنين به تحليل اين فکر مي پردازد که گسترش آموزش و تحقيقات علمي محض، به تنهايي براي ارتقاي سطح توسعه يافتگي کافي نبوده و پيشرفت علمي و اقتصادي، مستلزم تحول محيط اقتصادي در طول زمان، و کاربردي شدن دانش پيشرفته در متن زندگي اقتصادي، بويژه در فرايند جهاني شدن، توليد و تجارت است.