برداشت از دموکراسي به عنوان مفهومي انتزاعي انضمامي که بسترهاي مدني سياسي زيادي را در خود هضم کرده است و خود به عنوان بستري براي حضور گسترده نيروهاي متنوع اجتماعي سياسي که روند تبديل کردن آگاهي به عمل سياسي را در خود جاي داده، با نزديک شدن به قرن 21 دچار تحولاتي شده است. منشا اين تحولات را هم تقاضاها از پايين (مطالبات مدني شهروندان) و هم فشارها از بالا (فرايند جهاني شدن) تشکيل مي دهد. حال پرسش پژوهش حاضر اين است که چه آسيب هايي دموکراسي را در عصر جهاني شدن تهديد مي کنند؟ پژوهش حاضر ضمن پذيرش تاثير بي مناقشه جهاني شدن بر واگذاري حوزه هاي دموکراسي به سطوح فرو و فراملي و ايجاد و ساخت يابي دموکراسي در اشکال نو مثل دموکراسي در سازمان هاي جهاني و سازمان هاي منطقه اي، در صدد آزمون اين فرضيه است که جهاني شدن منجر به صورت بندي عناصر ايجاد کننده تهديد در عرصه هاي متفاوت شده است که همان طور که به صورت بالقوه منبع زيست در اين دوران را براي آن (دموکراسي) فراهم مي کند، در عين حال نياز به عوامل و عناصر دگرگشت مضامين آن را نيز ايجاد مي کند و وجود آن را در معرض خطر قرار مي دهد. همچنين آسيب هاي سياسي دموکراسي (يعني شناخت آسيب در خاستگاه هاي چهارگانه پاسخ گويي، مشارکت، شفافيت و مسووليت يعني؛ ويژگي هاي دموکراسي) را هم در دولت ملت و هم در اشکال نوين دموکراسي دموکراسي هاي منطقه اي و بين المللي بررسي خواهد کرد.