بناء عقلاء دو گونه مساله را فراروي اصوليان قرار داده است: مسايل سنتي و مسايل نوين. تنوع و تحول پذيري بناء عقلاء، همتا آفريني، جهاني شدن، مفهوم سازي هاي تجددگرايانه و پساتجددگرايانه از عقل نمونه اي از چالشهاي نوينند. بناء عقلاء حداقل به دو مفهوم عقل و اعتبار جماعت تحليل مي شود. اصوليان در تفسير عقل به دو گفتمان مشهور انگاري منطق دانان متقدم و عقلي و ذاتي انگاري معتزليان مسبوقند. نظريه دوم که تحسين و تقبيح را در زمره گزاره هاي يقيني منطقي مي داند از تبيين سر اخذ مفهوم جماعت در بناء عقلاء عاجز است. اعتبار جماعت در تفسير حسن و قبح مي تواند بر نظريه فطرت استاد مطهري و يا مفهوم روان شناختي ميراث جمعي استوار باشد. توجه به نظريه وحدت در کثرت در تفسير تجارب و اعتبارات بشر مي تواند به وحدت در اعتبار حسن و قبح رهنمون شود. اعتبار جماعت در عصر جهاني شدن به منزله بناء عقلاء در دهکده جهاني اساس اخلاق جهاني قرار گرفته است. بر اساس چنين مفهوم سازي، چالشهاي نوين در بناء عقلاء تحليل روشني مي يابد.