در ارتباط با ماهیت جهانی شدن، دو نگرش بدبینانه و خوشبینانه وجود دارد: در نگرش بدبینانه، جهانی شدن معادل با «جهانیسازی» است که در صدد همگنسازی جهانی از رهگذر تسلط فرهنگ و اقتصاد غرب بویژه آمریکا بر سایر ملل است و در نگرش خوشبینانه، «جهانی شدن»، فراگردی غیرارادی و در حال وقوع است که ناظر بر گسترش مراودات اجتماعی، امپراتوری جامعه مدنی، ارتقای همکاریهای بینالمللی و منطقهای و گفتگوی تمدنهاست. در نحلهشناسی تفکرات صاحبنظران ایرانی درباره جهانی شدن، چهار رویکرد متمایز و در عین حال تلفیقی دیده میشود. دیدگاه نئومارکسیستی با تکیه بر روابط نابرابر اقتصادی، دیدگاه نئورئالیستی با تأکید بر رابطه هژمونیک سیاسی قدرتهای بزرگ، دیدگاه نوکارکردگرایانه با توجه به افزایش هویتها و همکاریهای منطقهای در مسیر تعامل و تفاهم جهانی و بالاخره رویکرد نئولیبرالیستی با عنایت به روند خودکار آزادسازی تجاری و ارتباطات جوامع بشری، چارچوبهای نظری تحلیل دیدگاههای برخی از صاحبنظران ایرانی را تشکیل میدهد. این مقاله با استناد به نظر برخی از صاحبنظران ایرانی، درصدد ارائه راهکارهای تلفیقی، عملی و مناسب در پیشروی جمهوری اسلامی ایران با این رویداد مهم و سرنوشتساز در ابتدای هزاره سوم میلادی است.