در ميان تمام موضوعاتي كه در فضاي گفتماني جهاني شدن مطرح هستند، موضوع حكمراني جهاني و مديريت فرآيند جهاني شدن از اهميت بيشتري برخوردار است. در واقع حل مسائل مختلف حوزه ي جهاني شدن در گرو رويكردهاي كلان حكمراني جهاني است. به علاوه عده اي از محققان قائل به هدايت و مديريت فرآيند جهاني شدن هستند. اين عده اصطلاح جهاني سازي را بيشتر مناسب تحولات سا لهاي اخير جامعه ي جهاني مي دانند. بر فرض اين نگرش مديريت پروژه ي جها ني سازي مهمترين مسئله بر اي كشورها و ملّت ها به شمار مي رود. چه اينكه در صورت صحت اين نگرش جهان در آينده آنگونه خواهد بود كه مديران اين پروژه ي عظيم مي خواهند. اين موضوع داراي جنبه هاي مختلف اقتصادي، سياسي، حقوقي و فرهنگي است. چندبعدي بودن و غيركمي بودن اين موضوع موجب پيچيدگي آن شده است. حكمراني جهاني نيز به عنوان مهم ترين موضوع جهاني شدن از سير تاريخي برخوردار بوده و در دوره هاي مختلف كامل تر شده است. جهاني شدن به سمت يك فرهنگ واحد پيش نمي رود. علي رغم اين كه در جنبه هاي بسيار زيادي از فرهنگ و رفتار اجتماعي هم گرايي و اشتراك نظر در سطح جهان مشاهده مي شود ولي بروز انديشه هاي مخالف نه تنها كمتر نشده كه قدرتمندتر از گذشته نيز ادامه دارد. اين تشتت فرهنگي در عرصه ي حكمراني جهاني نيز وجود دارد و نظام حاكميتي جهاني بايد آن را در نظر بگيرد. نظام مشاركت كنترل شده ي فعلي در سطح جهاني نتيجه ي تطورات تاريخي از امپراتوري هاي بزرگ و بعد از آن استعمارگري و بعد از آن بلوك بندي جهاني است. گذر زمان و انباشت تجربيات بشر در حوزه ي حكومت داري شكل خاصي از حكومت در سطح جهان را ايجاب مي كند كه از آن به مشاركت كنترل شده ياد مي كنند. در اين حالت حاكمان اصلي جهاني با استفاده از ابزارهاي مختلف تلاش مي كنند افكار عمومي جهاني و كشورهاي ضعيف تر را به خواسته هاي خود متمايل سازند و اين يعني مشاركت كنترل شده در حكمراني جهاني. در اين رابطه مؤلفه هاي حكمراني جهاني مطرح است كه شامل سه مؤلفه ي اصلي قدرت يعني قدرت اقتصادي، قدرت سياسي و امنيتي و قدرت ايدئولوژيك مي شود. اما اعمال حاكميت در سطح جهان نيازمند ابزارهاي كارآمد است. در اين رابطه سه دسته ابزار كلي اعمال حاكميت وجود دارد كه عبارتند از: سازمان ها و نهادهاي بين المللي، رسانه هاي ارتباط جمعي، متغيرهاي ژئوپلتيك