بين رشته روابط بين الملل و سازمان هاي بين المللي ارتباط تنگاتنگي وجود دارد كه مي توان از طريق شناخت صحيح آن، مسايلي كه در اين رشته نيازمند بازنگري است، حل نمود. مسايلي كه از يك سو علت ظهور علم روابط بين الملل و از سوي ديگر معلول آن هستند. با اين وصف توجه به علم روابط بين الملل در حالي ضروري است كه امروزه استمرار جنگ هاي داخلي در گوشه و كنار جهان، يك جانبه گرايي، گسترش تروريسم، نقض حقوق بشر، مسايل زيست محيطي، شيوع انواع بيماري هاي خطرناك، توسعه نامتوازن اقتصادي- اجتماعي ميان كشورهاي توسعه يافته و سايرين و غيره از جمله مخاطراتي هستند كه جوامع بشري به طور عام و سازمان ملل متحد به عنوان بزرگترين و مهمترين نهاد بين المللي را به طور خاص به خود درگير ساخته است. موضوع اصلاح ساختار اين سازمان اكنون به يكي از از جدي ترين مباحث بين المللي تبديل شده، زيرا سمت و سوي اصلاح اين نهاد را مي توان نمادي از نظم بين المللي آينده متصور شد. در راستاي اين تحولات و مسايل، كتاب حاضر به دنبال برجسته سازي و تبيين ارتباط بين تحولات نظام بين الملل، نظريه هاي روابط بين الملل و سازمان هاي بين المللي مي باشد. بخش اول مربوط به تعاريف، ويژگي ها، اهداف و انواع سازمان هاي بين المللي؛ نظريه هاي روابط بين الملل، نظريه هاي سازمان هاي بين المللي؛ نظريه هاي انتقادي و فرانظريه هاي روابط بين الملل؛ جهاني شدن، حاكميت و سازمان هاي بين المللي مي باشد. در بخش دوم به معرفي سازمان هاي بين المللي فراگير جهاني (جامعه ملل و سازمان ملل متحد) به عنوان دو نهاد مهم بين المللي پرداخته شده است. در اين بخش همچنين سه نگاه پژوهشي موردي نيز وجود دارد. بخش پاياني، به ضمائم مربوط به سازمان هاي بين المللي كه شامل منشور سازمان ملل متحد، معرفي دبيركل هاي سازمان ملل متحد و اسامي و اصطلاحات مربوط به سازمان هاي بين المللي است، اختصاص دارد. نگارندگان كتاب تلاش دارند تا رويكردي علمي به تحولات روابط بين الملل، نظريه هاي روابط بين الملل و سازمان هاي بين المللي را ارائه نمايد.