آيا دوران انقلابها سپري شده است؟ برخي از محققين و صاحبنظران معتقد هستند كه با استناد به روندهاي فعلي جهاني شدن و پروسه دمكراسي سازي در قسمتهاي مختلف دنيا احتمال وقوع انقلاب هاي بزرگ اجتماعي به صفر رسيده است امروزه شرايط حاكم در نظام بين المللي به گونه اي است كه شبكه به هم پيوسته اي از منافع متقابل اقتصادي ، كشور ها را به يكديگر سخت مرتبط ساخته است و چه تاثير شگرفي را روندهاي دمكراسي سازي بر روي حل و فصل نارضايتي هاي عمومي داشته اند. به طور قطع آن دسته عواملي كه وقوع انقلاب هاي ملي را نا ممكن مي سازند از جمله علل اقتصادي، سياسي و فرهنگ جهاني ممكن است به نوبه خود به پديده اي تحت عنوان بحران انقلاب جهاني در دهه هاي متقدم منجر شود. در فقدان حكمروايي جهاني، نهادهاي سياسي فرامرزي آفريننده زمينه سياسي مشخصي براي وقوع حركت هاي انقلابي هستند. اين نهادها موظف به اجراي سياست هاي موافق براي تقويت سرمايه جهاني مي باشند، در حاليكه براي تامين اين هدف علي الاصول غير پاسخگو باقي مي مانند و در نتيجه زمينه هاي نارضايتي و بحران را در قسمتهاي مختلف دنيا ايجاد مي كنند. مي توان گفت فقدان مشروعيت دمكراتيك دردرون ملت ـ كشورها وجود دارد. آميزه اي از نابرابري هاي اقتصادي و اجتماعي، كاملاً نظام جهاني را در طولاني مدت آماده ابتلاي به بحرانهاي گوناگون خواهد ساخت. احتمال وقوع بحران عميق اقتصادي آينده ، به همراه احتمال آميختگي آن با چالشهاي فرهنگي عصر ما ، باز آفريننده بسياري از حركتهايي هستند كه قبل از آن روح ملت ـ كشورها را در قالب نهضتهاي انقلابي به تسخير خود در آورده بود.