در اين كتاب، پديدههاي جهاني شدن فرهنگي طي 5 بخش تحليل ميگردد. عناوين بخشها عبارتاند از: "از تمدنها تا جهاني بودن فرهنگي"، "جهاني شدن و تولد علوم انساني"، "شرق شناسان غربي و روشنفكران جهان سوم"، "شرق و غرب" و "معضلات امور جهاني". در كتاب آمده است: ".... قبل از شكلگيري جهاني بودن فرهنگي واقعي و قبل از اين كه دادههاي انباشته شده طي قرنها در سفرنامهها با الگويي جديد و واقعا جهاني مجددا رمزگذاري شده باشند، مردمشناسي چندان ممكن نبوده است.... ما بدون آن كه متوجه باشيم در حال گذار از دنياي انزواي فرهنگي به دنياي ديگري هستيم كه روابط ميان ـ فرهنگي در آن حاكم است و از دوراني كه مشخصهي آن استقلال فرهنگي، جزيره گونهاي سنتي است به دوران تعميم روابط متقابل و ارتباطات قدم ميگذاريم. بنابراين بايد ديدگاه بررسي و تحليل خود را از جهاني شدن اقتصادي به جهاني بودن فرهنگي تغيير دهيم. جهاني شدن اقتصادي به معناي توسعهي جهاني بازار و تعميم و تشديد روابط بين اقوام، ملتها و گروههاي انساني است. در حالي كه جهاني بودن فرهنگي و به نوعي، حالت نهايي جهاني شدن اقتصادي محسوب ميشود در بعد سياسي، فرهنگي، مذهبي و ايدئولوژيكي پديدهاي را تشكيل ميدهد كه غالبا از زاويهي اقتصاد و جغرافياي سياسي با آن برخورد ميشود. از طرف ديگر جهاني بودن مركز زدايي از زمين و به عبارت ديگر پايان تصوري قديمي يعني وجود يك "مركز عالم" است..... جهاني بودن، آن گونه كه در برابر ديدگان نزديكبين ما ترسيم ميشود، تعادل ناپايداري است بين گرايش به اقدامات عملي عمومي و همگاني و يك جهانگرايي در جستوجوي خويش. تمام اديان بزرگ جهاني، از يك ادعاي قوممدارانه در مورد جهانگرايي و ايجاد سامانههايي براي رستگاري همه انسانها برخوردارند
PARALLEL TITLE PROPER
Parallel Title
عنوان اصلی: . La mondialisation culturelle, les civilisations a l'epreuve, c 2000.