#در پژوهش حاضر با روش تحلیل اسنادی، در ضمن ارائه مفاهیمی از شایسته سالاری، مطالبی از شرایط و ملاک های انتخاب کارکنان و مدیران در سازمان های ایرانی و در سایر کشورها به جهت اهمیت جایگاه ایشان پرداخته شده است .جامعه پژوهش شامل پایان نامه ها، مقاله ها، مجله ها، روزنامه ها و سایت های معتبر علمی و پژوهشی مرتبط با موضوع است .با توجه به ماهیت تحقیق نمونه گیری انجام نشده است و ابزار تحقیق نیز فرم فیش برداری بوده است .عمده ترین یافته های پژوهش مبین آن است که.۱:یکی از اصلی ترین راه حل های رهایی از ناکار آمدی سازمان ها بها دادن به افراد شایسته و استفاده مناسب از شایستگی های آنان از طریق انتصاب ایشان در شغل های مناسب می باشد .اما برای برقررای این نظام، نیاز به ایجاد تغییرات اساسی در ارزش ها و فرهنگ سازمان ها وجود دارد، لیکن نقش دولت در ترویج صحیح و اصولی این تفکر غیر قابل انکار است .از طرف دیگر باید نیاز به برقراری این نظام در سازمان ها به یک باور همه گیر تبدیل شده و مدیران ارشد سازمانی آن را به عنوان یگانه الگوی نجات سازمان های مطبوع خود بپذیرند .ضمن آنکه آشنایی با الزامات پیاده سازی این نظام، راهکارهای عملیاتی تری پیش روی آنان قرار داده و ایشان را در اجرای صحیح و جامع این تفکر در سازمان ها یاری می نواید.۲.شایستگان در هر جامعه ای سرمایه دانایی آن جامعه بشمار می آیند و به دلیل اهمیت و دارا بودن ویژگی های خاص، آنگونه که در ادبیات مدیریت دانایی نشان می دهد، با الگوهای مدیریت و رهبری متداول قابل اداره بودن نیستند .بحث شایسته سالاری در ایران اگر در چارچوب تحولات جهانی و از آن مهمتر جایگاه ایران در جهان، ارائه و تحلیل نشود، کارساز و راهگشا نخواهد بود .به طور یقین مهمترین ماموریت راهبری شایستگان و بهترین معیار برای سنجش اثربخشی آن، توانایی رهبری در بکارگیری سرمایه فکری و اجتماعی شایستگان جامعه، شایستگان فعال در درون سازمانها و یا بیرون سازمانها در جهت توسعه و پیشرفت و تعالی مستمر کشور ایران در شرایط پر تلاطم کنونی جهان است .در صورتی می توان از رهبری اثربخش شایستگان سخن گفت که جایگاه ا یران در جهان به طور پیوسته در حال ارتقاء باشد .از سوی دیگر اگر بر رهبری شایستگان نگاه استراتژیک حاکم نباشد و پارادایم های مناسب این فرایند را هدایت نکند، روند خروج سرمایه دانایی شایستگان از کشور یعنی فرار مغزها را به دنبال خواهد داشت.۳.نهادینه کردن فرهنگ شایستگی بر مبنای ارزش های بنیادین ، اصلاح زیر ساختارهای آموزشی و استقرار نظام های یادگیری یکپارچه ، بازنگری در ساختار قوانین، آیین نامه ها و تشکیلات سازمانی، استانداردسازی معیارهای شایستیگ و توجه به تجربیات سایر کشورها در این زمینه، ایجاد تحول در روش های مدیریتی بر مبنای تمرکززدایی و تحقق الگوهای مشارکتی، توجه جدی به زیر ساخت فناوری اطلاعات و ارتباطات و سرانجام، اصلاح فرایندهای مدیریت منابع انسانی( جذب و استخدام، انتخاب و انتصاب ، ارزیابی عملکرد و جبران خدمات )بر مبنای اهداف نظام مدیریت بر مبنای شایستگی، مجموعه ای از راه کارها در زمینه ی استقرار نظام مدیریت بر مبنای شایستگی را فراهم خواهد کرد .