یکی از مسایل رجالی که از دیر باز توجه رجال شناسان را به خود جلب کرده، مساله وجود یا عدم شخصی به نام «سلیم بن قیس هلالی» است، شخصی که یکی از کهن ترین کتاب های روایی شیعه منسوب به اوست و شهرت او نیز تا حد زیادی معلول همین انتساب است. رجال شناسان و صاحب نظران، درباره این مساله دو دیدگاه مختلف داشته اند: دیدگاهی که سلیم بن قیس هلالی را نه تنها شخصیتی واقعی، که شخصیتی بسیار برجسته و قابل توجه دانسته و با اوصافی مانند «جلیل القدر»، «من اولیا امیرالمومنین (ع)» و ... از او یاد کرده است. و دیدگاه دیگری که سلیم بن قیس هلالی را نامی بی مسما، ساختگی و موهوم شمرده که اساسا هیچ گاه وجود واقعی نداشته و یا نامی مستعار پنداشته است که شیعیان کوفه از رهگذر تقیه به کار برده اند.به نظر نگارندگان این مقاله، هر کدام از دو دیدگاه فوق قابل نقد است. شاید بتوان دیدگاه سومی را مطرح کرد که به واقعیت نزدیک تر باشد. سلیم بن قیس هلالی نه یک شخصیت تاریخی برجسته بوده است و نه یک شخصیت خیالی و ساختگی، بلکه یک شخصیت صرفا روایی بوده است که باید در بستر مناسب خود مورد مطالعه قرار گیرد. بستر مناسب برای مطالعه یک شخصیت روایی - بر خلاف آنچه برخی تصور کرده اند - منابع تاریخی نیست، بلکه منابع رجالی و حدیثی است. تحقیق و جست و جو در این منابع نیز به روشنی نشان می دهد که سلیم بن قیس هلالی به عنوان یک راوی مسلم و نویسنده احتمالی کتاب منسوب به او واقعیت داشته است.