اثر ایندومتاسین بر تویچ نوار عضلانی جداشده معده موش صحرایی
[طرح تحقیقاتی]
/ محمود سلامی، منصور کشاورز و بیژن جهانگیری
؛ مشاور طرح: معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی
کاشان
: معاونت پژوهشی دانشگاه علوم پزشکی
، ۱۳۸۰.
۱۰۲ص.
:جدول، نمودار، مصور
فارسی
چاپی
خلاصه: طی سالهای اخیر عده ای از پژوهشگران نشان داده اند که به دنبال مصرف ایندومتاسین حرکات معده افزایش پیدا می کند و پیشنهاد کرده اند که شاید این افزایش حرکات معده است که موجب آسیب و زخم مخاطی معده می گردد . باز کننده ها و مسدود کنندههای کانالهای پتاسیمی وابسته به (KATP) نیز در بهبود و یا تشدید زخم ناشی از داروهای ضد التهابی غیر استروئیدی نقش دارند. در این مطالعه اثر ایندومتاسین بر انقباضات نوار عضلانی معده ناشی ار تحریک الکتریکی میدانی شبکه عصبی میانتریک را مورد بررسی قرار داده ونقش گلیبن کلامید ودیازوکساید را بر روی این پاسخ سنحیده ایم. موشهای صحرایی نر با وزن ۱۸۰ الی ۲۵۰ گرم مورد استفاده قرار گرفتند. نتایج حاصل از ار این مطالعه نشان می دهد که ایندومتاسین در غلظتهای تجمعی بر روی عضله طولی و عرضی اثرات متفاوتی اعمال می کند . غلظتهای اولیه ایندومتاسین در عضله طولی باعث افزایش دامه انقباضات گردیده و پس از آن relaxation وابسته به غلظت دیده می شود. در عضله عرضی ار غلظت اول کاهش دامنه انقباضات را مشاهده می کنیم. که وابسته به غلظت است . از طرفی پاسخ برش طولی و عرضی به ایندومتاسین تک دوز قبل و بعد از شست و شو یکسان است . قبل ار شست و شو پاسخ ایندومتاسین نسبت به حالت کنترل تفاوتی ندارد ولی پس از شست و شو دامنه انقباضات افزایش می یابد . پس می توان نتیجه گرفت که عضله عرضی پاسخی بی فازیک و عضله طولی پاسخی تری فازیک به ایندومتاسین می دهد. پاسخ بی فازیک عضله عرضی شامل یک پاسخ مهاری حاد و یک پاسخ تحریکی تاخیری است. پاسخ مهاری حاد ، وابسته به غلظت و نیازمند حضور ایندومتاسین است ولی پاسخ تحریکی تاخیری پس از شست و شوی ایندومتاسین از محیط دیده می شود. پاسخ تری فازیک عضله طولی مشتمل بر پاسخ تحریکی حاد، پاسخ مهاری حاد و پاسخ تحریکی تاخیری است . ابتدا یک پاسخ افزایشی در غلظتهای اولیه داریم که سپس با پاسخ کاهشی در غلظتهای بالاتر جایگزین می شود . پاسخ افزایشی پس از شست و شو که نیاز به حضور ایندومتاسین ندارد نیز همانند برش عرضی مشاهده می شود. در هر دو بافت ما relaxation داریم که اینrelaxatoion ممکن است به دلیل مهار پروستاگلاندینهای تحریکی مثل PGE۱ باشد که در حالت عادی باعث انقباض عضله صاف معده می گردند. از طرف دیگر پروستاگلاندین E۲ باعث انقباض عضله صاف طولی و شل شدن عضله صاف عرضی می گردد . همچنین ایندومتاسین کانالهای کلسیمی نوع L و فسفودی استراز نوع ۴ را بطور مستقیم مهار می کند که این خود ممکن است لیلی بر relaxation ایجاد شده باشد که با حذف ایندومتاسین از محیط این اثر نیز حذف می شود. در مطالعهما دیازوکساید (باز کننده قوی ( KATP جلوی relaxation ایجاد شده را نگرفت و همچنین انقباضات دیده شده در حضور ایندومتاسین را نه تنها از بین برد بلکه در حالت پس از شست و شو این انقباضات را به میزان کمتر از حد پایه کاهش داد که ممکن است نشان دهنده اهمیت کانالهای پتاسیمی در انقباضات دیده شده باشد. احتمال دارد که ایندومتاسین با مهار پروستاگلاندینها باعث بسته شدن کانالهای پتاسیمی وابسته به ATP گردد که حتی با برداشته شدن ایندومتاسین نیز این کانالها کماکان بسته باقی می مانند ولی حضور دیازوکساید جلوی این اثر را می گیرد . در حضور گلیبن کلامید افزایش اتقباضات دیده شده در عضله طولی از بین رفت به این نحو که در غلظتهای تجمعی ایندومتاسین از ابتدا relaxation داشتیم و همچنین انقباض دیده شده پس از شست و شو کماکان پا بر جا بود. گلیبن کلامید با بستن کانالهای پتاسیمی وابسته به ATP بتعث ایجاد دیولاریزاسیون گردیده و طبیعتا" باید باعث انقباض شود. اما در برش طولی حتی جلوی افزایش انقباضات را می گیردکه ما پاسخی برای این امر نیافتیم . احتمالا بدتر شدن زخمهای معدی ناشی از ایندومتاسین توسط گلیبن کلانید به طور مستقیم نمی باشد . هر چند گلیبن کلامید در غلظتهای بالاتر باعث حفاظت مخاط معدی می گردد. یا ممکن است گلی بن گلامید اثری غیر از بستن کانالهای پتاسیمی وابسته به ATP نیز در سلول عضله صاف داشته باشد که ناشناخته است