آغاز: باسم عظيم و بذات قديم/ که عشقت و بس هر چه هست اي حکيم. ز عشق اين عناصر بهم خوي کرد/ سه دشمن بيک آب در جوي کرد...
انجام: چرا گشت يعقوب از آن پور پير/ چرا گشت يوسف چو بدر منير. چه سوزي در آواز داود بود/ که عالم از آن سوز چون عود بود.
اين مثنوي که بنا بر تاريخ اتمام، دومين مثنوي بلند پيرجمال، پس از کنز الدقايق است همانند مثنويهاي او هم به نظم و هم به نثر تاليف شده است. اين رساله شامل سه قسم بزرگ است، قسم اول در شريعت، قسم دوم در طريقت و قسم سوم در حقيقت. پير جمال قسم سوم اين کتاب را روح القدس ناميده است. اين کتاب از مهمترين کتابهاي عرفاني قرن نهم هجري است که در سراسر آن پيرجمال به بسط و شرح نگرش خود به هر سه قسم شريعت، طريقت و حقيقت در عرفان پرداخته و توضيح داده که وي و اهل طريقتش به اين اصول چگونه مي نگرند و در تبيين اين اصول و در نگرش به عرفان به عنوان يک مفهوم کلي چه عقايدي دارند و از چه رسومي پيروي مي کنند. (مقدمه شرح الکنوز و بحر الرموز ص. 79-80) اين رساله با تصحيح اميد سروري توسط کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شوراي اسلامي در سال 1388 منتشر شده است. نسخه حاضر تا بخش "در بيان حکمت ابتلاي عشاق" از قسم اول شرح الکنوز است.