آغاز: بسمله. منتخب اشکالي چند که ازو شخصي سوال کرد و او جواب آنها نوشت و اين سخنهاي آخر سخن او بوده تا به جوار ايزدي پيوست نمايد بنده و داعي که چون آدمي...
انجام: و از جهان نام گذشتگان بردن خاصه پند و فايده باز ندهد تلک امة قد خلت لها ما کسبت و لکم ما کسبتم و لا تسالون عما کانوا يعلمون.
منتخب يا منتخبالدين هراسکاني که از شاگردان و پيروان باباافضل کاشاني بوده است چون از استاد خود دور شده بود يازده پرسش در عرفان و اخلاق از استاد کرد و پاسخ خواست و اين بازپسين پاسخ بود که بابا به نگارش درآورد تا اينکه درگذشت و از مرق براي هراسکاني فرستادند و گفتگوي 7 و 8 آن درباره گفتههاي غزالي است در کيمياي سعادت که در آنجا آمده که خدا در اين جهان دانستني و در آن جهان ديدني ولي نه به ديدار اين جهاني و همين را مردم نپسنديدند و گوينده را بدکيش خواندند. هراسکاني از استاد که کيمياي سعادت را گزين نموده بوده مي¬خواهد روشنش سازد. (مجلس 10/1388؛ ملک 7/247؛ ملي 6/813؛ فنخا 6/380)
نوع خط: نستعليق
جلد: تيماج سرخ، ضربي، جدولدار گرهي
نسخه مقابله شده و نسخه بدلها در حاشيه تحرير شده است.