نقش سوگیری تفسیری در اختلال افسردگی اساسی و اثربخشی اصلاح سوگیری تفسیری مبتنی بر تصویرسازی ذهنی مثبت بر اختلال افسردگی با علائم ناکافی
[پایان نامه]
The role of interpretation bias in major depressive disorder and efficacy of positive imagery based interpretation bias modification depressive episode with insufficient symptoms
علوم توان بخشی و سلامت اجتماعیUniversity of Social Walfare and Rehabilitation
۱۴۰۱
۱۴۶ص.
پیوست
19
05
۱۴۰۱/۰۸/۲۸
زمینه و هدف: تحقیقات نشان دهنده اهمیت سوگیری تفسیری در اختلال افسردگی اساسی است، یکی از مداخلاتی که می تواند بالقوه روی سوگیری تفسیری بیماران افسرده تاثیرگذار باشد مداخله تصویرسازی ذهنی مثبت است. هدف مطالعه حاضر بررسی نقش سوگیری تفسیری در مراحل مختلف سیر بهبودی(حاد، بهبودنسبی، بهبودی کامل، دوره باعلائم ناکافی) و تعیین اثربخشی اصلاح سوگیری تفسیری مبتنی بر تصویرسازی ذهنی مثبت در اختلال افسردگی با علائم ناکافی بود. روش و ابزار: در زیر مطالعه اول، طرح پژوهش پس رویدادی بود که بر روی 255 شرکتکننده با روش نمونهگیری در دسترس و در مرکز آموزشی و درمانی روانپزشکی رازی (تهران) در سال 1400 انجام شد. شرکتکنندگان به پنج گروه تقسیم شدند(افسردگی حاد، افسردگی در مرحله بهبودنسبی، افسردگی در مرحله بهبودی کامل، اختلال دوره افسردگی باعلائم ناکافی و افرادی که هرگز افسرده نشده اند) و سپس با استفاده از مقیاس درجه بندی افسردگی همیلتون، آزمون سناریو های مبهم (AST) و تکلیف جملات بهم ریخته (SST) مورد ارزیابی قرار گرفتند. در زیر مطالعه دوم تعداد 40 بیمار افسرده باعلام ناکافی در دو گروه آزمایش (مداخله تصویرسازی ذهنی مثبت) و کنترل(درمان نمای تکلیف دیداری پیرامونی) بصورت تصادفی قرار گرفتند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل واریانس (ANOVA) دوراهه برای داده های زیر مطالعه اول و تحلیل کواریانس اندازه گیری مکرر (ANCOVA) برای داده های زیر مطالعه دوم انجام شد. یافتهها: تأثیر گروه بر نمره افسردگی همیلتون معنیدار بود (001/0>P ، 77/511=(4،208)F. بین نمره افسردگی همیلتون و سوگیری تفسیری منفی (SST) همبستگی مثبت معنیداری (36/0=r، 01/0>P) مشاهده شد. تحلیل ANOVA 5×2 با گروه و بار شناختی بهعنوان عوامل بین گروهی بر درصد جملات مرتب شده منفی، نشان داد که عامل گروه تأثیر قابلتوجهی داشت (001/0>P ، 94/14=(4،412)F). از سویی تأثیر بار شناختی معنیدار نبود (09/0=P ، 75/0=(4،412)F) اما تعامل گروه*بار معنیدار بود (001/0>P ، 03/5=(4،412)F). در زیر مطالعه دوم نتایج نشان داد که مداخله تصویرسازی ذهنی مثبت بطور معناداری علائم افسردگی را کاهش داده است ولی این کاهش در مرحله پیگیری تداوم نداشته است. اندازه اثر برابر با 78/0 و توان آماری برابر با 1 بود (00/0= P). همچنین معناداری بالینی برای تک تک بیماران محاسبه شده است. شرکتکنندگان بازخورد مثبتی در مورد مداخله تصویرسازی ذهنی مثبت ارائه دادند، اما بخاطر اینکه با مشکلات عملی در برنامه مطالعه مواجه شدند، سبب شد نرخ ریزش بالا بهویژه در مرحله پیگیری گزارش شود. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که افراد آسیبپذیر به اختلال افسردگی اساسی از راهبردهای تلاشمند برای به حداقل رساندن گزارش تفکر منفی استفاده میکنند، بااین حال این تلاش برای پنهان نمودن تفکر منفی با افزوده شدن بارشناختی تضعیف میشود. همچنین نتایج زیرمطالعه دوم نشان میدهد که آموزش تصویرسازی ذهنی 4 هفته ای میتواند علائم افسردگی را کاهش دهد، حالات خلقی را بهبود بخشد، بی لذتی را کاهش دهد و باعث شود افراد نسبت به آینده احساس مثبت بیشتری کنند و برخی از اثرات حتی در مدت پیگیری 2ماهه ادامه داشته باشد.کلیدواژه: اختلال افسردگی اساسی، پردازش اطلاعات، سوگیری تفسیری، و آسیب پذیری شناختی. تصویرسازی ذهنی مثبت
Background and purpose: previous researches has shown the importance of interpretation bias in major depressive disorder, one of the interventions that can potentially affect the interpretation bias of depressed patients is positive mental imagery. The purpose of this study was to investigate the role of interpretation bias in different stages of treatment (acute, remission, recovery, insufficient depressive symptoms) and to determine the efficacy of positive mental imagery in depressive disorder with insufficient symptoms. Materials and Method: This Ex-Post Facto study recruited 255 participants with a convenience sampling method conducted at the Razi Educational and Therapeutic Psychiatric Center (Tehran, Iran) in 2021. Participants were divided into five groups then evaluated by Hamilton Depression Rating Scale, ambiguous scenarios test ( AST) and scrambled sentence task (SST) after random assignment to either mental load or no mental load conditions. The number of negative unscrambled statements was used as an index of negative interpretation bias. In the second study, 40 depressed patients with insufficient symptoms were randomly assigned in two experimental (positive mental imagery) and control (peripheral visual task) groups. After collecting the data, two-way analysis of variance (ANOVA) was performed for the data from the first study and repeated measures analysis of covariance (ANCOVA) for the data from the second study. Results: The effect of the group on Hamilton's depression score was significant (P < 0.001, F=511.77 (4,208). There was a significant positive correlation between Hamilton's depression score and negative interpretation bias (r = 0.36, 01) ANOVA analysis with group and cognitive load as between-group factors on the percentage of negatively sentences showed that the group factor had a significant effect (P<0.001, 4=14.94). On the other hand, the effect of cognitive load was not significant (P=0.09, F(4,412)=0.75), but the group*load interaction was significant (P<0.001, F (4,412)= 5.03). In the second study, the results showed that the intervention of positive mental imagery significantly reduced the symptoms of depression and this reduction was maintained in the follow-up phase. The effect size was equal to 0.78 and the statistical power was equal to 1 (P=0.00). Clinical significance was also calculated for all patients. Participants provided positive feedback about the positive mental imagery intervention, but because they encountered practical difficulties in the study program, it resulted in a high dropout rate, especially in the follow-up phase. Conclusion: The results revealed that people vulnerable to depressive disorder are predominantly engaged in thought suppression, which can conceal their depressogenic thinking until cognitive requests consume their mind control efforts. Also, the results of the second sub-study show that 4-week mental imagery training can reduce depression symptoms, improve mood, reduce apathy, and make people feel more positive about the future, and some effects even last for the 2 months follow-up period. Keywords: major depressive disorder, information processing, Positive mental imagery, interpretation bias, and cognitive vulnerability