اثربخشی مداخله مددکاري اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی-رفتاري بر سازگاری و تعارض والد-کودک فرزندان طلاق
[پایان نامه]
The effectiveness of group social work intervention with cognitive-behavioral approach on adjustment and parent- Child conflict in divorced children.
دانشگاه علوم توان بخشی و سلامت اجتماعیUnivercity of Social Welfare and Rehabilitation Sciences
۱۳۹۸
۲۰۵ص.
پیوست
کارشناسي ارشد
12
۱۳۹۸/۰۶/۲۶
مقدمه: پدیده طلاق در جهان به طور روز افزونی در حال افزایش است. با افزایش نرخ طلاق به تبع آن آمار کودکان طلاق در جامعه افزایش می یابد. طلاق پیامد¬های عمیق اجتماعی، اقتصادی، روانشناختی، قانونی و والدینی بر مردان و زنان مطلقه، فرزندان طلاق و اجتماع دارد. کودکان در روند طلاق والدین دچار بیشترین آسیب خواهند شد. طلاق والدین در طول زمان بر سازگاري کودك و روابط والد-کودک تاثیر میگذارد. این پژوهش نیز به منظور بررسی تأثیر مداخله مددکاري اجتماعی گروهی با رویکرد شناختی رفتاري بر سازگاري و تعارض والد-کودک فرزندان طلاق (12-9ساله) و ارائه یک الگوي مددکاري اجتماعی گروهی در بهبود سازگاري و تعارض والد-کودک کودکان طلاق انجام شد. روش: در این پژوهش که به روش شبه¬تجربی(پیش¬آزمون، پس¬آزمون، پیگیری) انجام شد، از بین150 نفر جامعه آماری تعداد 30نفر از کودکان طلاق که والدینشان دارای پرونده در اداره بهزیستی شهرستان بردسکن بودند، به روش تصادفی انتخاب و در قالب دو گروه آزمایش(15نفر) و کنترل(15نفر) وارد مطالعه شدند. آموزش در دو گروه والد حضانتی و کودک انجام شد. در ابتدا 3جلسه گروهی برای والدین و سپس آموزش مددکاری گروهی با رویکرد شناختی-رفتاری طی 10جلسه برای گروه آزمایش کودکان اجرا شد. در گروه کنترل به جهت رعایت اخلاق در پژوهش صرفاً جلسات گروهی شعرخوانی و داستان¬خوانی با کودکان برگزار شد. داده¬ها از طریق پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و پرسشنامه روا و پایا سازگاری سینها و سینگ و تعارض والد-کودک مورای و اشتراوس در سه مرحله پیش از اجرای مداخله، پس از اجرای مداخله و 4هفته پس از اجرای پس-آزمون جمع¬آوری شد. داده¬ها با استفاده از آزمون tزوجی بونفرونی و tمستقل و آزمون Reapeated Measure تحلیل شدند. یافته¬ها: یافته¬ها نشان دادند که سازگاری کل گروه مداخله(0.001>P)، بعد سازگاری عاطفی(0.001>P)، سازگاری اجتماعی(0.001>P)، سازگاری تحصیلی(0.001>P) و در تعارض والد-کودک(0.001>P)، بعد مهارت استدلال کودک(0.001>P)، خشونت کلامی(0.001>P)، خشونت فیزیکی(0.001>P) در مقایسه با گروه کنترل به طور معناداری پس از مداخله بهبود یافته بود. نتیجه¬گیري: مددکاری گروهی شناختی-رفتاری می¬تواند منجر به بهبود سازگاری و تعارض والد-کودک فرزندان طلاق شود. مهارت¬هاي آموزش داده شده در جلسات، به گونه¬اي است که کودکان و والدین آنها میتوانند به راحتی آنها را در موقعیتهاي زندگی واقعی اجرا کنند و از اثرات مثبت آن سود ببرند.واژه¬های کلیدی: مددکاری¬گروهی، رویکرد شناختی-رفتاری، کودکان¬طلاق، سازگاری، تعارض والد-کودک
Introduction: Research shows that the phenomenon of divorce is increasing in the world. As the divorce rate increases, the number of divorced children in the community increases. Divorce has profound social, economic, psychological, legal and parental implications on divorced men and women, children of divorce and community. Children will be most affected by the divorce process of their parents. Parental divorce over time affects child adjustment and parent-child relationships. This study was also conducted to investigate the effect of cognitive behavioral group social work intervention on parent-child adjustment and conflict of divorced children (9-12 years old) and to present a model of group social assistance in improving parent-child adjustment and conflict of divorced children. Method: In this quasi-experimental study (pre-test, post-test, follow-up), from a population of 150, 30 divorced children whose parents had a case in the Bardsen County Welfare Office were selected randomly. They were divided into experimental (n = 15) and control (n = 15) groups. Education was done in two groups: parent parent and child. At first, 3 group sessions for parents and then group cognitive-behavioral group therapy training were conducted for 10 sessions for the children experimental group. In the control group, only poetry and storytelling sessions with children were held in order to adhere to the research ethics. Data were collected through demographic information questionnaire and validity and reliability of Mine and Strauss-Parent Conflict Questionnaire and Parent-Child Conflict Questionnaire in three stages before the intervention, after the intervention and 4 weeks after the post-test. Data were analyzed using paired t-test and independent t-test and Reapeated Measure test. Results: The findings showed that the whole group (P <0.001), emotional adjustment (P <0.001), social adjustment (P <0.001), social adjustment (P <0.001), academic adjustment (P <0.001) and parent-child conflict (P <0.001), dimension of child reasoning skills (P <0.001), verbal violence (P <0.001), physical violence (P <0.001) were significantly improved after the intervention compared to the control group. Conclusion: Cognitive-behavioral group collaboration can lead to improved parent-child adjustment and conflict in divorced children. The skills learned in the sessions, in addition to improving parent-child adjustment and conflict, are such that children and their parents can easily apply them to real life situations and benefit from their positive effects.Keywords: Group Assistance, Cognitive-Behavioral Approach, Divorce Children, Adaptation, Parent-Child Conflict