تنظیم هیجان در اختلال افسردگی اساسی :کوششی برای گسترش مدل شناختی بک
[پایاننامه]
Emotion Regulation in Major Depressive Disorder : An Examination for Enhancing the Beck`s Cognitive Model
علوم بهزیستی و توانبخشی University of social Welfare and Rehabilitation Sciences))
، ۱۳۹۵
۲۶۱ص
پیوست
چاپی
دکترا
روانشناسی بالینی Clinical Psychology
۱۳۹۵/۱۱/۲۷
علوم بهزیستی و توانبخشی University of social Welfare and Rehabilitation Sciences))
مقدمه :در نظریه شناختی کلاسیک برای افسردگی، الگوهای ناسازگاران رفتار و تفکر، مهمترین ویژگی-های این اختلال به شمار میروند .در کوششهای جدید برای مفهومسازی بهتر افسردگی، بر نقش احتمالی بدتنظیمی هیجان نیز در ایجاد، تداوم یا تشدید این اختلال تأکید میشود .با این حال، رابط نظری تنظیم هیجان و سازههای مدل شناختی هنوز به طور منسجم بررسی نشده است .تعیین نقش تنظیم هیجان در رابطه بین سازههای مدل شناختی و شدت افسردگی، برای گسترش و افزایش کارآمدی نظریة شناختی افسردگی اهمیت دارد .هدف :پژوهش حاضر، با هدف مقایسه افراد دارای اختلال افسردگی اساسی و افراد غیر افسرده از لحاظ راهبردهای منفی تنظیم هیجان( بدتنظیمی هیجان)، انجام شد .همچنین، برای بررسی روابط ساختاری بین شدت افسردگی با بدتنظیمی هیجان و سایر متغیرهای پژوهش، یک مدل مفهومی غیر میانجی که طبق آن، عاطفه منفی، نگرشهای ناکارآمد و تنظیم هیجان به صورت موازی منجر به افکار اتوماتیک منفی و آن نیز به نوبه خود منجر به نشانههای افسردگی میشود، با دو مدل میانجی جایگزین مورد مقایسه قرار گرفت .در مدل میانجی کامل، فرض شد که اثر عاطفه منفی و نگرشهای ناکارآمد تنها به طور غیر مستقیم ـ از طریق بدتنظیمی هیجان ـ بر روی افکار اتوماتیک منفی و درنهایت نشانههای افسردگی اعمال میشود .اما در مدل میانجی جزئی فرض شد که این اثرها هم به طور مستقیم و هم به طور غیرمستقیم ـ با واسطه بدتنظیمی هیجان ـ اعمال میگردد .روش :جامعه آماری این پژوهش شامل افراد دارای اختلال افسردگی اساسی و افراد غیر افسرد همردیف آنها در دو شهر تهران و اصفهان بود .نمونهگیری به روش داوطلبانه در دسترس و از طریق فراخوان عمومی انجام شد .انتخاب افراد داوطلب و انتساب آنها در دو گروه، با استفاده از پرسشنامه غربالگری تشخیصی روانپزشکی و مصاحبه بالینی ساختاریافته انجام شد .سپس، شرکتکنندگان به پرسشنامههای افسردگی و اضطراب بک، افکار اتوماتیک منفی، تنظیم شناختی هیجان و مقیاسهای عاطفه منفی و نگرشهای ناکارآمد پاسخ دادند .پس از پالایش اولیه، در نهایت دادههای ۴۸۸ نفر( ۲۴۳ نفر در گروه افسرده و ۲۴۵ نفر در گروه غیر افسرده) مورد تحلیل قرار گرفت .برای تحلیل دادهها از آزمونهایt ، مجذور کای( ۲) ، همبستگی پیرسون، رگرسیون، تحلیل واریانس (ANOVA) و مدلسازی معادله ساختاری (SEM) استفاده شد .یافتهها :نتایج نشان داد که افراد افسرده در مقایسه با افراد غیربالینی، از راهبردهای منفی تنظیم هیجان، بیشتر استفاده میکنند و راهبردهای منفی تنظیم هیجان( سرزنش خود، سرزنش دیگران، نشخوار فکری، فاجعهسازی) پیشبینی کننده شدت افسردگی است .مدل غیر میانجی توسط دادههای پژوهش مورد حمایت قرار نگرفت، اما مدل میانجی کامل از برازش خفیف و مدل میانجی جزئی از برازش مطلوب با دادهها برخوردار بودند .از این بین، مدل میانجی جزئی برازش بهتری را با دادههای تجربی نشان داد .برازش این مدل برگزیده در دو گروه افسرده و غیر افسرده و همچنین در دو گروه زنان و مردان تقریبا یکسان بود .تمام ضرایب مسیر مستقیم و غیر مستقیم نیز از نظر آماری معنیدار بود، هرچند که معدودی از آنها به سطح معنیداری عملی( بالینی) نرسید .اثرهای مستقیم عاطفه منفی بر بدتنظیمی هیجان و افکار اتوماتیک، به طور معنیدار قویتر از اثر نگرشهای ناکارآمد بر آن دو بود .نتیجهگیری :بدتنظیمی هیجان یکی از مکانیسمهای اثر عاطفه منفی و نگرشهای ناکارآمد بر شدت افکار اتوماتیک منفی و افسردگی است .تلویحات نظری و کاربردی این نتایج و محدودیتهای پژوهش مورد بحث قرار گرفته است .کلید واژه :افسردگی، تنظیم هیجان، عاطفه منفی، نگرشهای ناکارآمد، افکار اتوماتیک منفی، نظریه شناختی، مدلسازی معادله ساختاری
Introduction: In classical cognitive theory, depression is mainly characterized by maladaptive patterns of thinking and behaviors. Recent conceptualizations for depression, have also focused on emotions and their regulation/dysregulation, regarding its potential role on the development, exacerbation and/or maintenance of this disorder. However, theoretical associations among emotion regulation and cognitive model`s constructs have been remained unclear. Detecting the role of emotion regulation on the relationships among cognitive model`s constructs and severity of depressive symptoms is important for broadening our understanding of depression and enhancing its psychopathological theories, particularly cognitive model. Objectives: The first aim of the present study was comparing negative emotion regulation (emotion dysregulatin: EDR) in individuals with major depressive disorder vs. nondepressed counterparts. Also, structural relationships among depression severity, EDR and other variables of this research were explored. Therefore, a non-mediational conceptual model was compared to two alternative mediational models. In non-mediational model, it was assumed that negative affect, dysfunctional attitudes (DA) and EDR, parallelly result in negative automatic thoughts (NAT) and then depressive symptoms afterward. In ful-mediational model, it was hypothesized that the causal pathways from negative affect and DA to NAT and then depressive symptoms are completely mediated by EDR. Finally, in partial mediational model, it was supposed that negative affect and DA influence NAT and then depressive symptoms both directly and indirectly - through EDR. Methods: The population of the current study were people with major depressive disorder and their non-depressed counterparts lived in Tehran and Isfahan, Iran. Participants were selected via voluntarily available sampling following a public announcement, and were assigned to the two groups based on the results of a two-step assessment by means of psychiatric diagnostic screening questionnaire (PDSQ) and Structural Clinical Interview for DSM-IV-TR (SCID). Then, they responded to Beck depression inventory-II, Beck anxiety inventory, Automatic thoughts Questionnaire negative, cognitive emotion regulation questionnaire, positive and negative affect scale, and dysfunctional attitudes scale. After preparing data, they were analized in both depressed (n=243) and non-depressed (n=245) groups via t and 2 tests, pearson correlation, regression, analysis of variance (AVOVA), and structural equation modeling (SEM). Results: Depressed group, in comparison with non-depressed one, has a more tendency to use negative emotion regulation strategies, including self-blame, other-blame, rumination and catastrophizing. These strategies, altogether, could moderately predict severity of depression. Non-mediational model was not supported by data. Howevere, full-mediational model had a low and partial mediational model had a good fitness to research data. Fitness of the partial mediational model, as the best model, were equal to both clinical-nonclinical and also male-female groups. All direct and indirect path coeficients were statistically significant, although a few of them were not as strong as to be practically (clinically) significant. The direct effects of negative affect on EDR and NAT are significantly stronger than the direct effects of DA on them. Conclusion: Emotion dysregulation could be a mechanism that mediates the causal effects of negative affect and dysfunctional attitudes on the severity of negative automatic thoughts and depressive symptoms. Theoretical and clinical implications of the results are discussed considering research limitations. Keywords: depression, emotion regulation, negative affect, dysfunctional attitudes, negative automatic thoughts, cognitive theory, structural equation modeling
ba
Emotion Regulation in Major Depressive Disorder : An Examination for Enhancing the Beck`s Cognitive Model