بررسی روایی ساختاری مدل فراتشخیصی" آسیبپذیری سهگانه "و اثربخشی پروتکل یکپارچه درمان فراتشخیصی بر اختلالات هیجانی
[پایاننامه]
Structural validity of the transdiagnostic "triple vulnerability" model and effectiveness of unified protocol for the transdiagnostic treatment on emotional disorders
علوم بهزیستی و توانبخشی University of Social Welfare and Rehabilitation))
، ۱۳۹۵
ز،۱۶۹ص.
پیوست
چاپی
دکترا
روانشناسی بالینی Clinical Psychology
۱۳۹۵/۱۰/۰۷
علوم بهزیستی و توانبخشی University of Social Welfare and Rehabilitation))
هدف پژوهش حاضر بررسی روایی ساختاری مدل آسیبصپذیری سهصگانه و اثربخشی پروتکل یکپارچ فراتشخیص بر اختلالات هیجانی است .روش :پژوهش حاضر در قالب دو مطالعه انجام یافته است .نمونه مطالع اول شامل 400 نفر از جمعیت عمومی شهر قزوین بود که با روش نمونهصگیری سهمیهصای انتخاب شد .نمون مطالع دوم نیز شامل 40 بیمار مبتلا به اختلالات وسواسی-اجباری، افسردگی، اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی) هر اختلال شامل 10 نفر (بود که با استفاده از روش نمونهصگیری در دسترس انتخاب شدند و سپس به صورت تصادفی دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند .پروتکل یکپارچه به مدت 18 جلسه در گروه آزمایش اجرا شد .اندازهصگیریصها در مطالع دوم در سه مرحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 3 ماهه صورت گرفت .در فرایند مطالعه دوم سه نفر از ادام درمان انصراف دادند .بخش عمد روش جمعصآوری دادهصها در هر دو مطالعه پرسشنامه بود به انضمام اینکه در مطالع دوم برای تشخیص اختلالات از مصاحبه ساختاریافت SCID استفاده شد .جهت تجزیه و تحلیل دادهصها از ضریب همبستگی پیرسون، مدلصیابی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی تاییدی، تحلیل مسیر و تحلیل واریانس با اندازهصگیریصهای مکرر استفاده گردید .یافتهصها :نتایج حاکی از آن است که مدل کلی آسیبصپذیری سهصگانه از روایی لازم برخوردار نیست ولی در دو مدل فرعی، به عبارتی یک مدل برای آشفتگی وسواسی-اجباری به تنهایی و یک مدل کلی برای سه آشفتگی دیگر با حفظ مولفهصهای اصلی از برازش خوبی برخوردار است .مدلصهای تحلیل مسیر نیز حاکی از آن است که عدم تحمل بلاتکلیفی یک عامل آسیبصپذیری خاص برای اضطراب فراگیر و اضطراب اجتماعی است، ولی نقش اختصاصیصتری برای اضطراب فراگیر دارد .درآمیختگی فکر-عمل یک عامل اختصاصی برای آشفتگی وسواسی-اجباری است و باورهای ناکارآمد با اینکه عاملی اختصاصی برای افسردگی است ولی در مقایسه با نقش اختصاصی درآمیختگی فکر-عمل برای آشفتگی وسواسی-اجباری نقش اختصاصی ضعیفصتری دارد .یافتهصهای مطالع دوم نیز حاکی از آن است که پروتکل یکپارچه اثر معناداری بر کاهش علائم هر چهار اختلال در گروه آزمایش داشته است .علاوه بر این، پروتکل مورد نظر اثر معناداری بر عوامل فراتشخیص، یعنی روان-رنجورخویی، عاطفه منفی و کنترل ادراک شده داشته است .در اثر مداخله میزان کارکرد شغلی-اجتماعی گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است .نتیجهصگیری :مدل آسیبصپذیری سهصگانه برای آشفتگی وسواسی-اجباری از آشفتگیصهای دیگر متفاوت است .با اینکه در سطوح زیربناییصتر بین آشفتگیصهای مورد نظر شباهت زیادی وجود دارد، ولی در سطح پدیدارشناسی و عوامل آسیبصپذیری خاص بین آشفتگی وسواسی-اجباری و دیگر آشفتگیصها تفاوت وجود دارد .عدم تحمل بلاتکلیفی را میصتوان تا حدود زیادی یک عامل فراتشخیص در نظر گرفت .در صورتی که درآمیختگی فکر-عمل و باورهای ناکارآمد نقش اختصاصیصتری دارند .همچنین پروتکل یکپارچه نقش مهمی در کاهش علائم اختلالات هیجانی و تغییرات عوامل سرشتی دارد .واژهصهای کلیدی :آشفتگیصهای هیجانی، فراتشخیص، مدل آسیبصپذیری سهصگانه، پروتکل یکپارچه، عوامل سرشتی، طبقهصبندی
Aim: The aim of this study was to investigate validity of triple vulnerability model for and effectiveness of unified protocol of transdiagnostic treatment (UP) on emotional disorders. Methods:Research was administered across two studies. The sample of first study included 400 people of general population of Qazvin selected by quota sampling. The sample of second study included 40 patients afflicted by obsessive-compulsive, depressive, generalized and social disorders selected by convenient sampling. Patients randomly assigned to experiment and control groups. UP administered in 18 sessions in experiment group. In the second study, patients were assessed during pretest, posttest and 3 months follow-up. In the process of intervention, 3 patients dropped out. Majer methods of assessments were questionnaires. In addition, we used SCID to diagnosing disturbances in second study. The methods of data analysis were Pearson correlation coefficient, structural equation modeling,confirmatory factor analysis, path analysis and repeated measure analysis of variance. Results:The results suggested that general model of triple vulnerability was not valid but dividing it into two sub-models of OCD and other three disturbances altogether maintaining main components resulted in valid models. Path analysis suggested that IOU may be consideredas a specific vulnerability factor for GAD and SAD but it had more specific role for GAD. TAF was a specific factor for OCD. DAS is a specific factor for depression but in comparison to specific role of TAF for OCD, it has a less specific role for depression. Results of second study suggested that UP has had significant effect on decreasing symptoms of four disturbances in experiment group. Additionally, UP has had significant effect on transdiagnostic factors such as neuroticism, negative affect and perceived control. Occupational-social functions also increased in experiment group. Conclusions:Triple vulnerability model is different for OCD in comparison other disturbances. In spite of similarities in underlying level between disturbances, there was significant difference in phenomenological and specific vulnerability level between OCD and other disturbances. IOU is greatly considered a transdiagnostic factor but TAF and DAS have more specific roles in EDs. UP has significant role in decreasing symptoms of EDs and temperamental factors. Keywords: emotional disturbances, transdiagnosis, triple vulnerability model, unified protocol, temperamental factors, and dimensional taxonomy.
ba
Structural validity of the transdiagnostic "triple vulnerability" model and effectiveness of unified protocol for the transdiagnostic treatment on emotional disorders