اثربخشی شناخت درمانی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
[پایاننامه]
The Effectiveness of Cognitive-Existential Therapy on the Reduction of Demoralization Syndrome in Patients with Multiple sclerosis
علوم بهزیستی و توانبخشی University of Social Welfare and Rehabilitation))
، ۱۳۹۴
ث،۱۷۸ص.
پیوست
چاپی
کارشناسی ارشد
مشاوره توانبخشی Rehabilitation Counseing
علوم بهزیستی و توانبخشی University of Social Welfare and Rehabilitation))
مولتیپل اسکلروزیس یکی از شایعترین بیماریهای سیستم عصبی مرکزی است که به واسطه مزمن بودن، عود مکرر، معلولیت و عدم قطعیت آینده میتواندزمینه ساز آزردگی های روانی گوناگون از جمله افت روحیه در مبتلایان به آن شود .روان درمانی شناخت درمانی هستی نگر رویکی تلفیقی است که میتواند به کاهش نشانگان افت روحیه در این بیماران کمک کند .این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی روان درمانی شناختی هستی نگر بر کاهش نشانگان افت روحیه بیماران مبتلا به ام اس صورت گرفته است .روش شناسی :دراین پژوهش ازطرح مطالعه تک موردی استفاده شده است .جمعیت مورد مطالعه زنان مراجعه کننده به جامعه ام اس تهران می باشند، که از میان آنها سه زن که متوسط سن آنها40 - 20سال بود از طریق نمونه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند ودر فرایند مشاوره انفرادی متشکل از 10 جلسه، 90دقیقه ای که متناسب با نیازهای خاص بیماران طراحی شده بود شرکت کردند .سنجش متغیرها طی 7 مرحله از روند مداخله (2 خط پایه، 3 طی مداخله، 2 پیگیری (به وسیله ابزار نشانگان افت روحیه کیسان (2004)و تحریفات شناختی عبدالله زاده و همکاران(1389)انجام شد .برای تجزیه و تحلیل داده ها از نمودار روند تغییرات و محاسبه درصد بهبودی استفاده گردید .نتیجه گیری :یافته های این پژوهش طی تحلیل دیداری نمودار داده ها ودرصد بهبودی، در مرحله پیگیری نسبت به خط پایه ی مداخله، نشان داد که رویکرد مذکور در کاهش نشانگان افت روحیه بیماران مبتلا به ام اس موثر بوده است .در نتیجه این روش مداخله می تواند در کاهش آلام روان شناختی بیماران مبتلا به ام اس موثر باشد .واژه های کلیدی:تحریفات شناختی، شناخت درمانی هستی نگر، مولتیپل اسکلروزیس، نشانگان افت روحیه
Objective: The aim of present study was to investigate the effectiveness of cognitive-existential therapy on the reduction of demoralization symptoms in patients with Multiple sclelorsis. Method: In a single case study, three women who suffered from MS and had referred MS Center,Tehran , Iran for the medical treatment and consultation were selected by the convenience sampling method and received ten 90-minute individual sessions of cognitive-existential therapy. The participants were assessed 7 times (2 times at the baselinephase, 3 times at the intervention phase, and 2 times at the follow-up phase) by Kissane Demoralization Symptoms Instrument (2004) and Abdolah zadeh Cognitive distortionsInstrument (2011) . To analyze the data, indexes of process changes and downs in charts were employed. Findings: The results indicated a significant reduction on demoralization symptoms and significant increases in scores on cognitive distortions in comparison with the baseline and the most amount of variation was observed in the final session. Although the scores demoralization symptoms increased in the two follow-up sessions in comparison with thefinal session of therapy, they showed a significant reduction as compared with the baseline.In the final session of the meeting follow-scale distortions of cognitive decline than wasobserved compared to baseline, but the increase was significant. Conclusion: Due to the fact that cognitive-existential therapy led to the reduction of demoralization symptoms and Cognitive distortions in patients with MS, this interventioncan be effective in the all eviation of psychological pain in the mentioned group. Keywords: cognitive-existential therapy, demoralization symptoms, Cognitive distortions,Multiple sclelorsis.
ba
The Effectiveness of Cognitive-Existential Therapy on the Reduction of Demoralization Syndrome in Patients with Multiple sclerosis