در پژوهش حاضر بر آن بودیم تا با به بحث گذاشتن تبیینهای معناشناختی عرفا، مؤلفههای دیدگاه عرفا دربارۀ معنا را استخراج کنیم و بدین ترتیب اشتراکات، تفاوتها و تحولات تبیین عرفا از معنا را آشکار کنیم. تلاش کردهایم با تکیۀ بر آثار عرفا و از رهگذر تحلیل و تفسیر مباحث معناشناختی و زبانشناختی عرفا دیدگاه هر عارف را دربارۀ معنا و مباحث وابسته به آن استخراج کنیم. به طور کلی بحث دربارۀ قوۀ نطق، سخن، لفظ و معنا از ابواب مباحث معرفتشناختی و هستیشناختی عرفاست. از این رو از پرداختن به نظریۀ معنا ذیل دو ساحت معرفتشناسی و هستیشناسی ناگزیر بودیم. لازمۀ تحلیل دقیق تلقی عرفانی از معنا، این است که با رویکردی پدیدارشناسانه مبانی نظری تلقی عرفا از معنا را استخراج کنیم و به بحث بگذاریم. با توجه به رویکرد پژوهش لازم بود نظریه، اصول و مبانی آن را از متن عرفا استنباط و استخراج کنیم. با بررسی آثار عرفا و تحلیل و تفسیرهای معرفتشناختی، هستیشناختی و زبانشناختیای که در آثارشان ارائه کردهاند، معنیگرایی و نگاه ذاتگرایانه را مشاهده میکنیم. نگاه ذاتگرایانه به معنا باعث شده است، عرفا به تعیّن معنا اعتقاد داشته باشند. ذاتگرایی عرفانی در باب رابطۀ لفظ و معنا، به این معنی است که معنا حقیقتی ورای ذهن و عین خارجی است. حقیقتی که حضور و وجود متافیزیکی دارد؛ اما حضور عینی قابل احساس با حواس ظاهری ندارد. متعیّن بودن معنا در رویکرد عارفانه به این معنی است که معنا حضور و وجود دارد. این معناست که با تنزّل در قالب الفاظ ظاهر میشود. این نگاه به معنا در گفتمانهای مختلف عرفانی صورتبندیهای متفاوتی پیدا میکند که با وجود اشتراکات، تفاوتهایی نیز دارند. در ذیل هستیشناسی عرفانی مباحثی از قبیل تجلی، تنزل و تمثّل، روح معنا، اعیان ثابته، رابطۀ اسم و مسمّا، موازنۀ عالم اصغر و عالم اکبر، کلام الهی با نظریۀ معنا ارتباط مییابد و در ذیل معرفتشناسی عرفانی مباحثی از قبیل کشف و شهود و الهام، خیال، بیانناپذیری تجربۀ عرفانی، مراتب معرفت، کلام نفسی، شعر و شاعری، با نظریۀ معنا ارتباط مییابد. مباحثی مانند تأویل، عبارت و اشارت، إشعار و شعور با هر دو ساحت هستیشناسی و معرفتشناسی ارتباط دارند. عرفا در دورههای مختلف در عین وجود مبانی مشترک تفاوتهایی نیز در مبانی نظری و رویکردشان به معنا دارند. این رویکردها در ذیل سه گفتمان قابل بررسی است. گفتمان اول در عین حال که تحت تأثیر ایدۀ هستیشناسانۀ موازنۀ بین عالم ملک و ملکوت قرار دارد، تحت تأثیر کلام اشعری و ماتریدی نیز هست، سنایی، عطار و مولوی را از نمایندگان این دیدگاه میتوان به شمار آورد. گفتمان دوم تحت تأثیر مباحث نظری تأویل قرار دارد، احمد غزالی، ابوحامد غزالی و عینالقضات همدانی با وجود تفاوتهایی در رویکرد تأویلیشان، در این گفتمان قرار دارند. رویکرد تأویلی ابوحامد غزالی در عین حال که خردگرایانه است در روش تأویل قرائن کشفی را هم در دورۀ دوم تأویلی خود، معتبر میداند. ابوحامد غزالی بین مراتب وجود، مراتب معرفت و مراتب تأویل، تناظر برقرار میکند. برقراری چنین تناظری به نحوی دیگر در آرای احمد غزالی و عینالقضات همدانی نیز دیده میشود. احمد غزالی و شاگردش عینالقضات همدانی در رویکرد تأویلیشان بیش از ابوحامد غزالی به قرائن کشفی اعتبار میدهند. احمد غزالی مراتب معرفت را متناظر با مراتب عشق و مراتب عاشق صورتبندی میکند و عین القضات همدانی در تبیین خود از مراتب معرفت و مراتب حقیقت و مراتب تأویل کننده تحت تأثیر احمد غزالی است. گفتمان سوم مبحث معنا را به الهیات وحدت وجودی پیوند میزند و تحت تأثیر آرای ابنعربی قرار دارد. ابن عربی، شبستری، ابن ترکه، شاه نعمتالله ولی و شمس مغربی در این گفتمان قرار دارند. وحدت وجود، اعیان ثابته، کلام الهی، تجلی، تقلید از خدا از مباحثی است که در عرفان وحدت وجودی با مباحث معناشناختی پیوند مییابد و در تکوین نظریۀ معنا در عرفان وحدت وجودی نقش مهمی برعهده دارد.
In the present research, we aimed to extract the components of the mystics' view on meaning by discussing the semantic explanations of the mystics, and thus reveal the commonalities, differences, and developments of the mystics' explanation of meaning. We have tried to extract each mystic's theory about the meaning and topics related to it by relying on the works of the mystics and through the analysis and interpretation of the semantic and linguistic topics of the mystics. In general, the discussion about the power of speech, speech, words and meaning is one of the epistemological and ontological topics of mysticism. Therefore, we had to deal with the theory of meaning under the two fields of epistemology and ontology.The requirement for a detailed analysis of the mystical perception of meaning is to extract and discuss the theoretical foundations of the mystics' perception of meaning with a phenomenological approach. According to the research approach, it was necessary to infer and extract its theory, principles and foundations from the mystic text.By examining the works of mystics and analyzing and interpreting the epistemological, ontological, and linguistic interpretations presented in their works, we observe the semanticism and essentialist view. The essentialist view of meaning has made mystics believe in the determination of meaning. Mystical essentialism about the relationship between word and meaning means that meaning is a truth beyond the mind and the external object. A truth that has metaphysical presence and existence; But the objective presence can be felt by the external senses. The determination of the meaning in the mystical approach means that the meaning is present and exists. This is the meaning that appears in the form of words. This view of meaning finds different formulations in different mystical discourses, which, despite the commonalities, also have differences.Under the mystical ontology, there are topics such as manifestation, descent and similitude, the spirit of meaning, fixed entities, the relationship between noun and noun, the balance of the smallest world and the greatest world, the divine word is related to the theory of meaning, and under the mystical epistemology there are topics such as discovery and intuition and Inspiration, fantasy, the inexpressibility of mystical experience, levels of knowledge, emotional words, poetry and poetry are related to the theory of meaning. Topics such as interpretation, expression and reference, Ish'ar and consciousness are related to both the fields of ontology and epistemology.Mystics in different periods, while having some common foundations, also have differences in theoretical foundations. These approaches can be examined under three discourses. While the first discourse is influenced by the ontological idea of balance between the realm of the kingdom and the kingdom, it is also influenced by the Ash'ari and Matridi teachings, and Sana'i, Attar, and Molavi can be counted among the representatives of this point of view. The second discourse is influenced by the theoretical debates of interpretation, Ahmad Ghazali, Abu Hamid Ghazali and Ain al-Qadat Hamdani are in this discourse despite differences in their interpretation approach. Abu Hamid al-Ghazali's interpretive approach, while being rationalistic, considers the method of interpretation of the discovery proofs as valid in the second period of his interpretation. Abu Hamid al-Ghazali establishes a correspondence between the levels of existence, the levels of knowledge and the levels of interpretation. The establishment of such a correspondence can be seen in another way in the opinions of Ahmad al-Ghazali and Ain al-Qadat Hamdani. Ahmad Ghazali and his student Ain al-Qadat Hamdani give more credit to discovery evidence than Abu Hamid Ghazali in their interpretation approach. Ahmad Ghazali formulates the levels of knowledge according to the levels he considers for love, and Ain al-Qadat Hamdani is influenced by Ahmad Ghazali in his explanation of the levels of knowledge, the levels of truth, and the levels of interpretation. The third discourse links the subject of meaning to the theology of existential unity and is influenced by Ibn Arabi's views. Ibn Arabi, Shabestari, Ibn Turke, Shah Nematullah Wali and Shams Maghribi can be examined in this framework. The unity of existence, fixed entities, the divine word, manifestation, imitation of God are some of the topics that are connected with semantic topics in the mysticism of existential unity and play an important role in the development of the theory of meaning in the mysticism of existential unity.
A study of the evolution the theory of meaning in Islamic mysticism