رابطهی سبکهای دلبستگی و ذهنیسازی با نشانههای اختلال پرخوری با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان بینفردی
محسن فرهادی خوزانی
علوم تربیتی و روانشناسی
۱۴۰۱
۱۲۸ص.
سی دی
کارشناسی ارشد
روانشناسی عمومی
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
هدف از این پژوهش تعیین رابطهی سبکهای دلبستگی و ذهنیسازی با نشانههای اختلال پرخوری با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان بینفردی با استفاده از روش معادلات ساختاری بود. طرح پژوهش حاضر از نوع تحقیقات همبستگی بوده و از لحاظ هدف در شمار پژوهشهای بنیادی قرار میگیرد. نمونهی پژوهش را ۲۴۷ نفر (۱۲۶ زن و ۱۲۱ مرد) از بزرگسالان ۱۸ تا ۶۰ سالهی مراجعه کننده به مراکز مرتبط با تغذیه، کاهش وزن و اندازهی بدن کلانشهر اصفهان تشکیل دادهاست که به صورت هدفمند و در دسترس جمعآوری شد. به منظور جمعآوری دادهها نیز از پرسشنامه مقیاس پرخوری (گورمالی و همکاران، ۱۹۸۲)، پرسشنامه کارکرد تأملی (فوناگی و همکاران، ۲۰۱۶)، پرسشنامه مقیاسهای رابطه (گریفین و بارتولومیو، ۱۹۹۴) و پرسشنامه تنظیم هیجان بینفردی (هافمن و همکاران، ۲۰۱۶) استفاده شد. یافتههای پژوهش حاضر نشان داد که اثر غیر مستقیم سبکهای دلبستگی ناایمن دلمشغول و اجتنابی- انفصالی با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان بینفردی، تسکین دهندگی و الگوسازی اجتماعی بر نشانههای اختلال پرخوری مثبت معنی دار است. همچنین اثر غیر مستقیم ذهنیسازی با میانجیگری راهبردهای تنظیم هیجان بینفردی، تسکین دهندگی و الگوسازی اجتماعی بر نشانههای اختلال پرخوری منفی معنی دار است. مدل پژوهش نیز از برازش قابل قبولی برخوردار بود. در مجموع میتوان گفت که عدم تجربهی روابط دلبستگی اولیهی ایمنی بخش و دریافت مراقبتهای ناهماهنگ و تغذیه محور درکودکی و در نتیجه آسیب به توانایی تأمل بر خویشتن و ظرفیت تنظیم هیجان، میتواند زمینه را برای بروز نشانههای اختلال پرخوری و رشد و نگهداری آن فراهم سازد.
The goal of this research was to discern the relationship between attachment styles and mentalization with the symptoms of binge eating disorder through the mediation of interpersonal emotion regulation strategies using the structural equation modeling. The research sample consisted of 247 people (126 women and 121 men) from adults aged 18 to 60 referring to centers associated to food, weight loss and body size in Isfahan metropolis, which were compiled in a purposeful and convenient mannerer. In order to collect data, the binge eating scale questionnaire (Gormali et al., 1982), the reflective function questionnaire (Fonagy et al., 2016), the relationship scales questionnaire (Griffin and Bartholomew, 1994) and the interpersonal emotion regulation questionnaire (Hoffman et al., 2016) were used. The results of the present study indicated that the indirect effect of preoccupied and avoidant-fearful attachment styles with the mediation of interpersonal emotion regulation strategies, soothing, and social modeling is important on positive binge eating disorder symptoms. Also, the indirect effect of mentalization through the mediation of interpersonal emotion regulation strategies, soothing and social modeling on the symptoms of negative binge eating infection is important.The research model also had an a sufficient fit. In general, it can be said that not experiencing secure primary attachment relationships and receiving inconsistent and nutrition-oriented care in childhood, and thus damaging the ability to reflect on self and the capacity to emotions regulatetion, can provide the basis for the emergence of symptoms of binge eating disorder and its growth and maintenance.
The Relation between Attachment styles and Mentalization with Symptoms of Binge Eating Disorder Mediated by Interpersonal Emotion Regulation strategies