مقایسه عزت نفس جنسی و تنظیم شناختی هیجان در افراد مبتلا به اعتیاد جنسی و بهنجار
شکوفه رشیدی کامکار
علوم تربیتی و روانشناسی
۱۴۰۱
۱۵۸ص.
سی دی
کارشناسی ارشد
روانشناسی بالینی
۱۴۰۱/۱۰/۲۸
اعتیاد جنسی به عنوان یک پدیده زیستروانیاجتماعی با ارزشهای جنسی و هیجانات، آمیختگی گریزناپذیری دارد. استفاده ناخودآگاه از رفتارهای جنسی اغلب اصلیترین ابزار تنظیم هیجانات نامطلوب، افزایش احساس ارزشمندی و مقاومت در برابر فشارهای روانی، برای افراد مبتلا به اعتیاد جنسی است. مطالعه حاضر یک پژوهش توصیفی از نوع علیمقایسهای است که با هدف بررسی تفاوت عزت نفس جنسی و تنظیم شناختی هیجان در مردان و زنان مبتلا به اعتیاد جنسی، در مقایسه با افراد بهنجار صورت گرفت. جامعه مورد نظر این طرح، کلیه مردان و زنان مبتلا به اعتیاد جنسی شهر تهران بود. حجم نمونه بیمار 1000 نفر به روش نمونهگیری گلولهبرفی و هدفمند در نظر گرفته شد که از این میان، تعداد 100 نفر افراد مبتلا به اعتیاد جنسی برای شرکت در اجرای پژوهش موافقت کردند و از میان 300 نفر افراد بهنجار نیز، 100 نفر پرسشنامهها را تکمیل نمودند. پرسشنامههای اعتیاد جنسی کارنز (SAST-R)، فرم بلند عزت نفس جنسی زینا و شوارتز (SSEI) و تنظیم شناختی هیجان گارنفسگی و همکاران (CERQ)، به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. انجام پژوهش با دسترسی به شماره تلفنهای افراد مبتلا به اعتیاد جنسی و ارسال پرسشنامه از طریق شبکههای اجتماعی به شکل انفرادی و محرمانه، و انجام مصاحبه کوتاه در موارد لازم انجام شد. همچنین همکاری افراد بهنجار از طریق فراخوان در شبکههای اجتماعی صورت گرفت. در نهایت دادههای جمعآوری شده با روش آماری تحلیل واریانس چندمتغیره و تحلیل واریانس تکمتغیره با نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافتههای پژوهش کنونی نشان میدهد که گروههای مورد مطالعه در ترکیب متغیرهای عزت نفس جنسی و تنظیم شناختی هیجان، تفاوت معنیدار با هم دارند. این یافتهها نشاندهنده عزت نفس جنسی پایینِ افراد مبتلا به اعتیاد جنسی نسبت به افراد بهنجار بود. تحلیل واریانس تکمتغیره نیز نشاندهنده کمبود تکتک مؤلفههای عزت نفس جنسی در افراد بیمار بود. همچنین یافتهها نشان داد افراد مبتلا به اعتیاد جنسی به شکل معنیدار، بیشتر از راهبردهای ناسازگار تنظیم شناختی هیجان استفاده میکنند. با توجه به نتایج تحلیل واریانس تکمتغیره، در بین راهبردهای سازگار تنظیم شناختی هیجان، افراد مبتلا به اعتیاد جنسی به میزان کمتری از راهبرد ارزیابی مجدد مثبت بهره میگیرند و در استفاده از راهبردهای سازگار دیگر، تفاوت معناداری بین افراد مبتلا به این اختلال و افراد بهنجار مشاهده نشد، که این موضوع مربوط به درمان همزمان شرکتکنندگان از طریق انجمن معتادان جنسی گمنام بود، که نتایج تحقیق را تحت تأثیر قرار داد. به طور کلی نتایج پژوهش بیان میکند به دلیل آسیب جدی در عزت نفس جنسی افراد مبتلا به اعتیاد جنسی و نیز ضعف در استفاده از راهبردهای سازگار و همچنین استفاده از راهکارهای ناکارآمد تنظیم شناختی هیجان در این بیماران، استفاده مکرر از روابط جنسی افراطی در جهت تنظیم احساسات نامطلوب و جبران کمبودهای درونی مورد استفاده قرار میگیرد، که این مکانیزم ناکارآمد در طولانی مدت منجر به اعتیاد جنسی میشود. میتوان از عزت نفس جنسی و تنظیم شناختی هیجان به عنوان عوامل شروعکننده و تداومبخش اعتیاد جنسی نام برد. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی تأثیر افزایش عزت نفس جنسی و کاهش استفاده از راهبردهای ناسازگار و افزایش راهبردهای سازگار در درمان اعتیاد جنسی مورد بررسی قرار گیرد.
Sexual addiction, as a Biosocial psychology phenomenon, is inevitably mixed with sexual values and emotions. Unconscious use of sexual behaviors is often the main tool for regulating unwanted emotions, increasing self-worth and resisting psychological pressures for people with sex addiction.The present study is a descriptive research of the causal comparative type, which was conducted with the aim of investigating the difference in sexual self-esteem and cognitive emotion regulation in men and women with sex addiction, compared to normal people. The target population of this project was all men and women suffering from sex addiction in Tehran. The sample size of 1000 patients was considered by snowball and purposeful sampling method, Of these 100 people with sexual addiction agreed to participate in the research and among 300 normal people, 100 people completed the questionnaires. Carnes' Sexual Addiction Questionnaire (SAST R), Zina and Schwartz's Long Form of Sexual Self-Esteem (SSEI) and Garnefsgi et al.'s Cognitive Regulation of Emotion (CERQ), were used as research tools. The research was conducted by accessing the phone numbers of people with sexual addiction and sending questionnaires through social networks individually and confidentially and conducting short interviews in necessary cases. Also, the cooperation of normal people was done through call on social networks. Finally, the collected data were analyzed by multivariate analysis of variance and univariate variance analysis with SPSS software.The findings of the current research show that the studied groups have significant differences in the combination of variables of sexual self-esteem and cognitive emotion regulation. These findings indicated the low sexual self-esteem of people with sex addiction compared to normal people. Univariate analysis of variance, also showed the lack of individual components of sexual self-esteem in sick people. Also, the findings showed that people suffering from sexual addiction significantly use inconsistent strategies of cognitive emotion regulation. According to the results of univariate variance analysis, among the adaptive strategies of cognitive emotion regulation, people with sex addiction use the strategy of positive reappraisal to a lesser extent, and in the use of other adaptive strategies, no significant difference was observed between people with this disorder and normal people, which was related to the concurrent treatment of the participants through Society of Sex Addicts Anonymous, which affected the results of the study.In general, the results of the research show that due to the serious damage to the sexual self-esteem of people with sexual addiction, and also the weakness in using adaptive strategies and also the use of inefficient cognitive emotion regulation strategies in these patients, frequent sexual intercourse are used to regulate unwanted feelings and internal compensations, and this dysfunctional mechanism leads to sex addiction in the long term. Sexual self-esteem and cognitive emotion regulation can be mentioned as factors that initiate and perpetuate sexual addiction. It is suggested that the effect of increasing sexual self-esteem and reducing the use of incompatible strategies and increasing compatible strategies in the treatment of sexual addiction should be investigated in future researches.
Comparison of sexual self-esteem and cognitive emotion regulation in sex addicts and normal persons