قابلیت هضم چهار گونه شورزیست کبر، هالکنموم، سالسولا و خارشتر در جیره گاوهای شیری به روش آزمایشگاهی
افسانه مردهکتانی
کشاورزی
۱۳۹۹
۱۰۹ص.
سی دی
کارشناسی ارشد
علوم دامی گرایش تغذیه دام
۱۳۹۹/۰۷/۲۸
چکیده:هدف: هدف از انجام این آزمایش در مرحله اول تعیین ارزش غذایی 4 گیاه هالوفیت کبر، هالکنموم ، سالسولا، خارشتر، به روش تولید گاز و تجزیه پذیری شکمبهای و در مرحله دوم هر یک از منابع گیاهی در سطوح ۵، ۱۰، ۱۵و ۲۰ درصد جایگزین بخش علوفهای جیرههای کاملا مخلوط به روش تولید گاز و تجزیهپذیری در شرایط آزمایشگاهی بود.روششناسی پژوهش: آزمون تولید گاز در قالب طرح کاملا تصادفی برای انجام آزمایش مرحله اول که شامل ۶ تیمار (یونجه خشک، کاه خشک،کبر،هالکنموم ، سالسولا و خارشتر ) با ۸ تکرار بود، طراحی شد. تجزیه پذیری شکمبهای و کل دستگاه گوارش با استفاده از دستگاه شبیهساز هضم، اندازهگیری شد. همچنین در مرحله دوم آزمایش نیز آزمون تولید گاز و تجزیه پذیری شکمبهای برای هر یک از مواد گیاهی در سطوح ۵، ۱۰، ۱۵و ۲۰ درصد جایگزین بخش علوفهای جیرههای کاملا مخلوط (با نسبت 50:50 علوفه به کنسانتره) انجام شد. دادههای بدست آماده با استفاده از رویه GLM نرم افزار SASآنالیز شدند.یافتهها : نتایج تولید گاز نشان داد پس از 96 ساعت انکوباسیون تیمار کبر به همراه تیمار یونجه خشک حداکثر تولید گاز را داشتند. نتایج بعد از ۲۴ ساعت انکوباسیون در آزمایش اول نشان داد که قابلیت هضم ماده آلی، انرژی متابولیکی، انرژی خالص شیردهی، ماده آلی قابل هضم و اسیدهای چرب کوتاه زنجیر حاصل از گیاه کبر تفاوت معنی داری با یونجه خشک نداشت(05/0P<). از طرفی حداقل مقدار ازت آمونیاکی وحداکثر مقدار pH در تیمار هالکنموم در مقایسه با سایر تیمارها نشان از عملکرد بهینه این تیمار داشت. با توجه به نتایج حاصل از پارتیشنینگ فاکتور، پروتئین میکروبی سنتز شده و راندمان سنتز پروتئین میکروبی، بطور کلی تمامی نمونههای گیاهی شورزیست از منظر این پارامترها ارزش غذایی مابین یونجه خشک و کاه گندم داشتند. قابلیت هضم شکمبهای ماده خشک هالکنموم در ۱۶ ساعت انکوباسیون شکمبهای تفاوت معنیداری با یونجه خشک نداشت (05/0P<). ولی میزان این فراسنجهها در کل دستگاه گوارش در تیمار هالکنموم به طور معنیداری بیشتر از تیمار یونجه خشک و کاه خشک بود. نتایج تولیدگاز ۹۶ ساعته آزمایش دوم نشان داد گاز تولید شده در چهار سطح آزمایشی تیمار سالسولا به لحاظ عددی بالاتر از تیمار شاهد میباشد. کل تولید گاز در سه سطح (۵ و ۱۵ و ۲۰ درصد) از خارشتر به طور معنیداری پایینتر از تیمار شاهد بود. مقدار نیتروژن آمونیاکی در هر چهار سطح آزمایشی هالکنموم ،سالسولا و خارشتر ، نسبت به تیمار شاهد افزایش داشت. pH محیط کشت در تمامی تیمارهای آزمایشی در حد مطلوب بودند. مقدار پارتیشنینگ فاکتور در سطوح 15 و 20 درصد گیاه کبر و ۱۵ درصد سالسولا نسبت به تیمار شاهد معنیدار بود. میزان سنتز توده میکروبی و راندمان سنتز توده میکروبی در چهار سطح بکار برده شده این تیمار بطور معنی داری بیشتر از تیمار شاهد بود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج آزمایش اول و ارزیابی هضم شکمبهای در شرایط آزمایشگاهی، میتوان ارزش تغذیه ای گیاه کبر را از منظر انرژی همانند یونجه خشک تخمین زد و گیاه هالکنموم در درجه بعد ارزش غذایی قرار میگیرد ولی تمامی نمونههای گیاهی ارزش غذایی بیشتر از کاه دارند. همچنین تمامی نمونههای گیاهی از نظر پارتیشنینگ فاکتور و راندمان سنتز توده میکروبی بهتر از کاه گندم بودند و در برخی موارد تاثیر آنها بر میکروارگانیسم های شکمبهای همانند یونجه خشک بود. مقایسه نتایج حاصل از پارتیشنینگ فاکتور، میزان توده میکروبی سنتز شده و راندمان سنتز توده میکروبی و سطوح آزمایشی چهار گیاه شورزیست نقش مثبت گیاه کبر در افزایش مقادیر این پارامترها در اثر استفاده از آن تا سطح 20 درصد در جیره و نقش بهینه گیاه سالسولا در افزایش میزان سه پارامتر ذکر شده تا سطح ۱۵ درصد در جیره نشان دهنده سطوح مطلوب این دوگیاه در خوراک دام می باشد. بطور کلی میتوان گفت سطوح مطلوب گونههای مورد آزمایش در خوراک دام در سه گیاه هالوفیت کبر، هالکنموم، سالسولا تا سطح ۲۰ درصد و در گیاه خارشتر تا سطح ۱۵ درصد می باشد.
AbstractResearch Aim: The aim of do this experiment in the firest stage was to determine the nutritional value of four halophytes species Capparis spinosa, Halocnemum Strobilaceum, salsola soda and Alhagi camelorum, ruminal digestion and in the second stage One of the plant sources will replace the forage section of fully mixed diets (with a 50:50 forage to concentrate ratio) With the method of GP and ruminal digestion will be done by Invitro method..Research method: GP test was designed in a completely randomized design for the first stage of the experiment,with six treatments (dry alfalfa, dry straw, Capparis spinosa, Halocnemum Strobilaceum, salsola soda Alhagi camelorum) and 8 replicate . Rumen and total gastrointestinal degradability were measured using a digestive simulator. Also, in the second stage of the experiment, a GP and rumen degradability test was performed for each of the nutrients that replaced the forage portion of fully mixed diets at levels of 5, 10, 15, 20 percent. The obtained data were analyzed using the Mixed procedure of SAS software.Findings: The results of GP showed that after 96 hours of incubation, C.spinosa treatment with dry alfalfa treatment had maximum GP. The results after 24 hours of incubation in the first experiment showed that the OMD, ME, NEL and SCFAs from C.spinosa plant were not significantly different from dry alfalfa (P <0.05). On the other hand, the minimum amount of NH3N and the maximum amount of pH in H.Strobilaceum treatment compared to other treatments showed the optimal performance of H.Strobilaceum treatment. According to the results of the PF, MMS and MME, in general, all Halophyte plant samples In terms of these parameters. nutritional value had between dry alfalfa and wheat straw. Rumen DDM of H.Strobilaceum in 16-hours incubation was not significantly different from dry alfalfa (P <0.05). Also DDM and DOM of other treatments was significantly lower than dry alfalfa. . The results of digestion of treatments in the whole gastrointestinal tract showed that the degradability of DOM and DDM of H.Strobilaceum treatment was significantly higher than the treatment of dry alfalfa and dry straw. The results of the 96-hour gas production of the second experiment showed that the gas produced in the four experimental levels of S.Soda treatment was numerically higher than the control treatment. Total gas production at three levels (5, 15 and 20%) of A. camelorum was significantly lower than the control treatment. The amount of TVFAs increased with increasing levels of A. camelorum. NH3N levels increased in all four experimental levels of H.Strobilaceum, S.Soda and A. camelorum compared to the control treatment. The pH of the culture medium was optimal in all experimental treatments. . The amount of PF was significant at 15 and 20 percent levels of C.spinosa and 15 percent of S.soda compared to the control treatment. The rate of MMS and the MME synthesis used in the four levels used of S.soda was significantly higher than the control treatment. Conclusion: According to the results of the first experiment and evaluation of rumen digestion in vitro, the nutritional value of Capparis spinosa can be estimated from the point of view of energy like dried alfalfa and Halocnemum Strobilaceum plant is in the next nutritional value, but all plant samples have more nutritional value than straw. Also, all plant samples were better than wheat straw in terms of PF and MME and in some cases, their effect on ruminal microorganisms such as dry alfalfa. Comparison of results from PF, amount of MMS and MME and experimental levels of four halophyt plants. The amount of the three parameters mentioned up to 15% in the diet indicates the optimal levels of this plant in animal feed. In general, it can be said that the optimal levels of the tested species in animal feed are up to 20% in the three plants Halophyte C. spinosa, H. Strobilaceum, S.soda and up to 15% in A. camelorum
Determination of the digestive of four Halophytes species Capparis spinose, Halocnemum Strobilaceum, salsola soda and Alhagi camelorum in dietary lactating cows.by in vitro methods