تاثیر پیش تیمار کردن بذور با مواد القا کننده مقاومت، باکتریهای آنتاگونیست و قارچکشها در کنترل پژمردگی فوزاریومی نخود و عدس در شرایط گلخانهای
صنم ابوالفتح زاده
کشاورزی
۱۳۹۹
۷۵ص.
سی دی
کارشناسی ارشد
۱۳۹۹/۱۱/۲۸
پژمردگی فوزاریومی از مهمترین بیماریهای عدس و نخود در مناطق دیم کشور میباشد که بهترتیب توسط قارچهای Fusarium oxysporum f. sp. ciceris و F. oxysporum f. sp. lentis بهوجود میآید. از آنجائی که ارقام مقاوم همیشه در دسترس نبوده و کنترل شیمیایی نیز توأم با خطرات زیست محیطی میباشد لذا کاربرد مواد تحریک کننده سیستم دفاعی گیاه و آنتاگونیستهای قارچی و باکتریایی سازگار با محیط زیست، مطلوبتر بهنظر میرسد. در این تحقیق، تاثیر تیمار بذور نخود و عدس با روشهای پرایمینگ آبی، پرایمینگ هورمونی با برخی از مواد القا کننده مقاومت شامل اسید سالیسیلیک، اسید اگزالیک، متیل سالیسیلات، سیلیکون، نانوذرات سیلیکون و نیز پرایمینگ زیستی با استفاده از باکتریهای آنتاگونیست Bacillus methylotrophicus و B. subtilis در مهار بیماری در شرایط آزمایشگاهی و گلخانهای مورد ارزیابی قرار گرفته و با نتایج حاصل از کاربرد برخی قارچکشها مقایسه شد. در بررسیهای آزمایشگاهی، هیچکدام از مواد القا کننده مقاومت (بهغیر از اسید اگزالیک 2 و 4 میلیمولار و قارچکشهای کاربندازیم و رورالتیاس) نتوانستند از رشد میسلیومی قارچهای بیمارگر ممانعت کنند و تفاوت هیچکدام از آنها با تیمار شاهد معنیدار نبود. باکتریهای آنتاگونیست در کشت متقابل با قارچهای بیمارگر توانستند به خوبی از رشد میسلیومی آنها ممانعت کنند. تیمارهای آزمایشی (غیر از اسید اگزالیک 4 میلیمولار) از نظر تأثیر بر جوانهزنی بذور نخود، تفاوت چندانی با شاهد نداشتند و این ویژگی در تمامی تیمارها 90 تا 100 درصد اندازهگیری شد. در مورد بذور عدس، تمامی تیمارها (غیر از رورالتیاس و اسید سالیسیلیک یک میلیمولار) در مقایسه با شاهد، درصد جوانهزنی را افزایش دادند. تمامی تیمارهای آزمایشی (غیر از اسید اگزالیک چهار میلیمولار و هر سه غلظت مورد استفاده از اسید سالیسیلیک) طول ریشهچه گیاهچههای نخود را در مقایسه با شاهد، بهطور معنیداری افزایش دادند. بیشترین مقدار طول ریشهچه در پرایمینگ آبی و نیز با تیمار کردن بذور نخود با باکتری آنتاگونیست B. methylotrophicus و سیلیکون 4 میلیمولار و نانوسیلیکون 2 میلیمولار اندازهگیری شد. در مورد بذور عدس، طول ریشهچه در بیشتر تیمارها شبیه تیمار شاهد بود. بالاترین میزان این شاخص در تیمارهای متیل سالیسیلات 2/0 میلیمولار، نانوسیلیکون 4 میلیمولار و باکتری باسیلوس مشاهده شد. تیمارهای متیل سالیسیلات 1/0 و 2/0، اسید اگزالیک 2، نانوسیلیکون 1 میلیمولار، پرایمینگ آبی و باکتری باسیلوس در گیاهان نخود و تیمارهای باکتری، پرایمینگ آبی، سیلیکون2، نانوسیلیکون4، متیل سالیسیلات 2/0 و 4/0 و اسیدسالیسیلیک 5/0 میلیمولار در گیاهان عدس، بیش از بقیه تیمارها وزن تر و خشک ریشهچه و ساقهچه را افزایش دادند. در شرایط گلخانهای، تمامی تیمارهای آزمایشی توانستند بیماری را در گیاهان نخود و عدس در مقایسه با شاهد بهطور معنیداری مهار نمایند و بهترین تأثیر مهار کنندگی بیماری در تیمارهای رورالتیاس، باکتری آنتاگونیست، متیل سالیسیلات 1/0 و اسید سالیسیلیک 25/0 میلیمولار مشاهده شد.
Fusarium wilt is one of the most important diseases of lentil and chickpea in rainfed areas of the country which caused by Fusarium oxysporum f. sp. ciceriss and F. oxysporum f. sp. lentis respectively. Since resistant cultivars are not always available and chemical control is associated with environmental hazards, the use of stimulants of plant defense systems and environmentally friendly fungal and bacterial antagonists seems more desirable. In this research, the effect of seed treatment as hydropriming, hormonal priming (using some plant resistance inducing compounds including Salicylic acid, Methyl salicylate, Oxalic acid, Silicon, Silicon nanoparticles) and also biopriming (using antagonistic bacteria including Bacillus methylotrophicus and B. subtilis) on disease control was evaluated at laboratory and greenhouse conditions and was compared with the results of application of some fungicides. In laboratory studies, none of the resistance inducing materials (except 2 and 4 mM Oxalic acid and the fungicides Carbendazim and Rovral TS) could inhibit the mycelial growth of pathogens and no significant difference was observed between them and control treatment. Antagonist bacteria in dual culture method, were able to inhibit significantly the mycelial growth of both fungi. Experimental treatments (except 4 mM Oxalic acid) were not significantly different from the control in terms of effect on chickpea seed germination and this property was measured 90 to 100% in all treatments. In the case of lentil seeds, all treatments (except Rovral TS and Salicylic acid 1 mM) increased germination percentage in compare with control. All experimental treatments (except 4 mM Oxalic acid and all three applied concentrations of Salicylic acid) significantly increased the rootlet length of chickpea seedlings compared to the control seedling. The highest rootlet length was measured in hydropriming as well as by treating chickpea seeds with B. methylotrophicus and 4 mM Silicon and 2 mM Silicon nanoparticles. In the case of lentil seeds, in most treatments the rootlet length was similar to the control treatment. The highest value of this index was observed in the treatments of 0.2 mM Methyl salicylate, 4 mM Silicon nanoparticles and Bacillus bacterium. Treatments of Methyl salicylate 0.1 and 0.2, Oxalic acid 2, Silicon nanoparticles 1 mM, hydropriming and Bacillus in chickpea plants and treatments including Bacillus, hydropriming, Silicon 2, Silicon nanoparticles 4, Methyl salicylate 0.2 and 0.4 and Salicylic acid 0.5 mM in lentil plants increased the wet and dry weight of rootlet and plumule more than other treatments. In greenhouse conditions, all experimental treatments were able to significantly inhibit the disease in chickpea and lentil plants in compare with the control and the best inhibitory effect was observed in the treatments of Rovral TS, antagonist bacterium, 0.1 Methyl salicylate and 0.25 mM Salicylic acid.
Influence of seed priming by resistance inducing materials, antagonistic bacteria and fungicides in control of chickpea and lentil Fusarium wilt at greenhouse conditions