موضوعی که در این پایانصنامه مورد بررسی قرار میصگیرد، شک است و قصد داریم دیدگاه دو متفکر را در این راستا به چالش بکشیم .یکی اندیشصمندی از ایران زمین یعنی ابوحامد غزالی با محوریت کتاب المنقذ منصالضلال و دیگری اندیشصمندی فرانسوی به نام رنه دکارت با محوریت تأملات در فلسفه اولی .غزالی در کتابش علومی چون کلام، فلسفه و تعلیم را مورد بررسی قرار میصدهد و سعی در رد آنها دارد و برای رد آنها براهینی می-آورد .او در نهایت به تصوف میصرسد، آن را میصپذیرد .و سعی میصکند از طریق تهذیب نفس پای در این طریق بگذارد .غزالی در این بین به اثبات عقل میصپردازد و نشان میصدهد که کارایی عقل تا آنجاست که ما را به حقیقتی به نام نبوت رهنمون صشود .از سوی دیگر دکارت در تأملات با انکار ادراکات حسی شروع میصکند و دامنهصی شک را تا مسائل ریاضی و بدهیات گسترش می-دهد .او سر انجام با تکیه بر منی که میصاندیشد و وجود دارد، بر شک خویش فائق میصآید و سپس کمصکم به اثبات خدا و جهان میپردازد .غزالی و دکارت، هر دو با زبانی صمیمی و روان، خواننده را به رویگردانی از سنت گذشته دعوت میکنند .آنها میخواهند خواننده از گذشتهی خود پشیمان شود و در جهانبینی او تغییر ایجاد شود