مقایسه ی عناصر داستان در گلستان سعدی و بهارستان جامی
/طاهره محمودی رحمت
: ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
چاپی
کارشناسی ارشد
زبان و ادبیات فارسی
تبریز
گلستان سعدی از وجوه بسیاری با بهارستان جامی -که مهمترین کتابی است که به تقلید از گلستان نوشته شده است- قابل مقایسه است و از آن رو که نگارندگان این دو کتاب هر دو از ابزار داستان و حکایت برای بیان معانی مورد نظر خود بهره جسته اند، در این رساله سعی بر آن بوده است که این دو اثر، از منظر صکاربرد عناصر داستان از جمله :شخصیت ودسته بندی های آن،پیرنگ و انوع آن، زاویه دید و انواع آن، صحنه، گفتگو و لحن، موضوع و محتوا و ...نیز بررسی و مورد قیاس قرار گیرد .با بررسی این عناصر در گلستان به این نکات پی می بریم :-شخصیت های حکایات گلستان واقعی و از اجتماع هستند و با آنکه تنوع بسیاری دارند همه با یک لحن و زبان صحبت میکنند .و بزرگترین گروه شخصیتی گلستان :شخصیتهای صنوعی یا صتیپ هستند .- حکایت های گلستان در اغلب موارد دارای طرح و صپیرنگ معمولی و در مرتبه ی بعدی صپیرنگ ترکیبی و سپس صعالی است .- صحنههای حکایات بیشتر مربوط به سفر و خصوصا سفر حج و شهر هایی است که سعدی خود در زندگیاش به آنها سفر کرده است .- زاویه دید غالب در گلستان، صدانای کل بی طرف است اما زاویه دید درونی هم کاربرد پر رنگی دارد و حضور سعدی در حکایت به ۴۴ مورد می رسد .- از نظر محتوا، گلستان حاوی نکات اخلاقی و اجتماعی است و سرتاسر در خدمت تعلیم و تربیت است .در بهارستان :- صشخصیتهای تمثیلی و صتاریخی-عرفانی بزرگترین گروه شخصیتی بهارستان هستند .- پیرنگ ها اکثرا معمولی است و تنها معدودی از حکایات پیرنگ ترکیبی یا عالی دارند .- زاویه دید غالب دانای کل محدود است و جامی تنها در ۲ مورد به عنوان راوی در حکایات حضور دارد .- صحنه ی حکایات متنوع است .- محتوای حکایات بهارستان علاوه بر تعلیم و تربیت شامل مقادیری مطایبه نیز هست .مقایسه ی ویژگیهای داستانی دو کتاب نشان میدهد که سعدی اگرچه قصدش داستان پردازی صرف نبوده و آن را به عنوان ابزاری در خدمت مفاهیم مورد نظرش گرفته است اما در استفاده از ابزار داستانی برای بیان مقصود خود، آگاهتر و قدرتمندتر از جامی عمل کرده است .
Abstract: Saadi's Golestan is comparable with Baharestan of Jami, the most important book written to imitate Golestan, in several aspects; then the authors of these two books, both use story tools to express meanings. In this thesis has been tried to compare these two masterpieces as for "the use of story elements" including Character and it's types, Plot and it's uses, Viewpoint and it's types, Stage, Dialogue and Tone, Subject and Content, etc. Through studying these elements in Golestan we can know that:-The characters of Golestan's stories are real and social, and albeit different from each other, they are speaking in similar tone and manner. The Biggest group of persons in Golestan are typical personalities. Golestan's stories often contains typical "plan" and "plot"; "combined plot" and "Excellent plot" comes in the next steps.-Story stages are often related to trips, specially Hajj, and in cities lived by Saadi in his travels.-The dominant overview in Golestan, is ' the limited omniscient point of view", but also "internal overview" plays an important role in this book and Saadi's presence is shown in 44 stories.- The contents of Golestan contains ethical and social matters and it is wholly in line with training and teaching.But in Jami's Baharestan the most important point are so:- "Allegorical" and "history-mystical" persons are the biggest group af personalities.-Plots are often typical and only a few stories contain combined or excellent plots.-Viewpoint is often limited and Jami presents only in two cases as the narrator.-The stage of stories are diverse.-The content of Baharestan's stories, in addition to training and teaching, includes some amounts of comic and ironic contents.Comparing "the story elements" in these two masterpieces, show that although Saadi didn't only want to tell stories and he had used "the story elements" to say the meanings, he was more conscious and stronger than Jami in using "story elements" to express purposes