اثربخشی توانمندسازی شناختی بر خطاهای املاء دانشآموزان نارسا نویس
/مهرناز دادخواه
: علوم تربیتی و روانشناسی
چاپی
کارشناسی ارشد
روانشناسی
تبریز
ناتوانیهای یادگیری مهمترین علت عملکرد ضعیف تحصیلی دانشآموزان محسوب میشوند و هر ساله تعداد زیادی از دانشآموزان به این علت در فراگیری مطالب درسی دچار مشکل میشوند .قسمت اعظم ناتوانیهای یادگیری را اختلال در املاء تشکیل میدهد .لذا، در این تحقیق با در نظر گرفتن درمان نه چندان موفقیتآمیز مشکل املاء، به بررسی اثربخشی توانمندسازی شناختی بر خطاهای املاء دانشآموزان پرداخته شد .روش :طرح مورد استفاده در این پژوهش، طرح تک آزمودنی با خط پایه چند گانه بود .نمونه پژوهشی تعداد۶ دانشآموز پسر مقطع دوم ابتدایی شهرستان تبریز با هوش نرمال و دارای مشکل املاء بود که مشکل بالینی در هیچ یک از خرده مقیاسهای فهرست رفتاری کودک ( CBCL) نداشتند .تعداد جلسات آموزشی ۳۰ جلسه بود و جهت آموزش از نرمافزار sound smart ، تکالیف شناختی مرکز علوم مغز و شناخت دانشگاه کمبریج و نیز تکالیف مداد- کاغذی استفاده شد .جهت ارزیابی تعداد خطاهای املاء از آزمون محقق ساخته املا استفاده شد .روش های آماری به کار رفته شامل محاسبه اندازه اثر، درصد بهبودی و تحلیل چشمی نمودارها بود .یافتهها :میانگین اندازه اثر خط پایه-درمان در خطاهای مربوط به مهارت دیداری برای ۶ آزمودنی) ۰۳/۱ اندازه اثر متوسط (و میانگین اندازه اثر برای خط پایه- پیگیری) ۲۶/۲ اندازه اثر بالا (به دست آمد .همچنین میانگین اندازه اثر خط پایه- درمان در خطاهای مربوط به مهارت شنیداری، برای ۶ آزمودنی) ۹۲/۰ اندازه اثر متوسط (و میانگین اندازه اثر خط پایه- پیگیری) ۱۵/۲ اندازه اثر بالا (به دست آمد .درصد بهبودی خطاهای دیداری و شنیداری املاء در مرحله پیگیری در مقایسه با خط پایه بیشتر از مرحله مداخله در مقایسه با خط پایه بود .نتیجهگیری :میتوان گفت که برنامه توانمندسازی شناختی میتواند به عنوان روشی جدید و جذاب برای کودکان، در کنار سایر روشهای متداول برای اختلال املاء با در نظر گرفتن تفاوتهای فردی مورد استفاده قرار گیرد.
Learning disabilities are considered as the most important causes for poor academic performance and many students in each year, get in to trouble in the learning of the course materials due to this problem. The large part of learning disabilities include the dysgraphia in dictation. Therefore, having considered the treatment of the dysgraphia in this study, we investigated the effectiveness of cognitive enhancement on dictation errors. Methodology: The design of the study was single- subject design with multiple baselines. The participants of this study are the six boy students of the second elementary school of Tabriz with normal intelligence and with dysgraphia. They don't have clinical problems in any of the subscales of the Child Behavior Checklist (CBCL). The number of training sessions was 30 and the Sound Smart software, cognitive assignments of Brain and Cognitive Sciences of Cambridge University and paper and pencil assignments were used in this study. Dictation test, which was designed by the researcher, has been used in order to evaluate the number of spelling errors. Findings: The methods used in this study included the measurement of the effect size, percent improvement and visual analysis of diagrams. the mean of effect size( baseline- treatment) for 6 subjects in the errors related to the visual skills was 1.03 ( the average effect size) and the mean of effect size ( baseline- follow up) was 26.2 ( high effect size ). However , the mean of effect size( baseline- treatment) for 6 subjects in the errors related to the auditory skills was 0.92 ( the average effect size) and the mean of effect size ( baseline- follow up) was 2.15 ( high effect size) . The percent improvement of auditory and visually spelling errors at follow up phase was more than intervention phase compared with baseline. Conclusion: it can be said that by considering the individual differences, the cognitive enhancement program can be used as a new and appealing method for children along with other common methods for treatment of dysgraphia