جایگاه مؤلفه های قرارداد اجتماعی و تضمینات آن در قانون اساسی مشروطه ایران (با رویکرد به آراء توماس هابز ، جان لاک و ژان ژاک روسو)
مهدی شهبازی
حقوق و علوم اجتماعی
۱۴۰۰
۱۱۵ص.
سی دی
کارشناسی ارشد
حقوق عمومی
۱۴۰۰/۰۶/۳۱
اندیشه قرارداد اجتماعی در عصر روشنگری مورد توجه فیلسوفان سیاسی بزرگی چون توماس هابز، جان لاک و ژان ژاک روسو قرار گرفت. آنها ابتدا به منظور ضرورت وجود حکومتی مبتنی بر اراده مردم، نخست جامعهای فاقد قدرت عمومی و فاقد حاکمیت قانون به نام وضع طبیعی را ترسیم میکردند؛ تا شهروندان به منظور رهایی از موانع وضع طبیعی، بر اساس قرارداد اجتماعی جامعه سیاسی خود را با حکومت خود برگزیده تأسیس کنند. گرچه مدل حکومت این سه فیلسوف از هم متفاوت بود. بهطوریکه هابز در پی تأسیس حکومتی مطلق و فاقد مسئولیت بود، لاک در پی حکومتی مشروطه و روسو در پی تأسیس نظام حقوقی مبتنی بر قانونگذاری مستقیم (دموکراسی) توسط شهروندان بود. قانون اساسی مشروطه ایران، کموبیش از مؤلفههای حقوقی اندیشه قرارداد اجتماعی مانند منشاء مردمی حاکمیت، دولت مشروطه، تقسیم قدرت، حاکمیت قانون، حق نظارت و ... بهره برده بود. به خصوص آنکه قانون اساسی مشروطه ایران، در پی انقلاب عظیم مردم ایران بهمنظور رهایی از جامعه فاقد حاکمیت قانون و رهایی از قدرت مطلقه عصر قاجاریه به تصویب رسید.از آنجایی که قانون اساسی کشورهای مردم سالار، متاثر از مفاهیم قرارداد اجتماعی بوده است. در این پایان نامه محقق در پی واکاوی آن است که آیا قانون اساسی مشروطه ایران نیز از مولفه های قرارداد اجتماعی بهره مند بوده است؟ همچنین دیدگاه نظریه پردازان قرارداد اجتماعی در خصوص اندیشه قرارداد اجتماعی است؟ و حکومت تأسیس شده بر اساس قرارداد اجتماعی دارای چه شکلی از حکومت می باشد؟ بر این اساس هدف از این پایان نامه، واکاوی جایگاه نظریه قرارداد اجتماعی و تضمینات آن در قانون اساسی مشروطه ایران، بر اساس مولفه¬های قرارداد اجتماعی با تاسی از آرای توماس هابز، جان لاک و ژان ژاک روسو است.
Abstract:The idea of social contract in the Enlightenment age was considered by great political philosophers such a Thomas Hobbes, John Locke and Jean Jacques Rousseau. In the beginning they depicted a society that lacked public power and rule of law that called state nature because of the necessity of existing a government by will of the people aftermath citizens for releasing themselves from obstacles of state nature could establish their own government which selected political society based on the social contract. however, the type of government was different among these philosophers, such as Hobbes who wanted to establish an absolute government without responsibility, Locke wanted to establish a constitutional government and Rousseau wanted to establish a legal system based on the direct legislation(democracy) by the citizens. Iran’s constitution of (1907), profited by components of the legal idea of the social contract, such as the origin of people sovereignty, constitution government, division of power, rule of law, right to monitor, and other. The constitution of Iran was approved, following the great revolution of the Iranian people in order to get rid of a society without the rule of law and absolute power in the Qajar era. Since the constitution of democratic conutries has been influenced by the concepts of social contract.in this dissertation, the researcher seeks to investigate whether the constitution of Iran has also benefited from the components of social contract? Also, what is the view of social contract theorists about the idea of social contract? According to the social contract, what is the form of government? Accordingly, the purpose of this dissertation is to analyze the position of social contract theory and it's guarantees in the Iranian constitution, based on the components of social contract based on the views of Thomas Hobbes,John Locke and Jean-Jacques Rousseau.
The position of the social contracts components and its guarantees in the Iran’s constitution(1907)with the reference to Thomas Hobbes, John Locke and Jean-Jacques Rousseau notions