عنوان

روابط علی ساختاری سبک های دلبستگی و تجارب ناگوار دوران کودکی با نشانه های اختلال شخصیت مرزی به واسطه ی بدتنظیمی هیجانی و طرحواره های ناسازگار اولیه

پ۲۶۲۸۶

per

روابط علی ساختاری سبک های دلبستگی و تجارب ناگوار دوران کودکی با نشانه های اختلال شخصیت مرزی به واسطه ی بدتنظیمی هیجانی و طرحواره های ناسازگار اولیه

مهسا صادق پور آذری

علوم تربیتی و روانشناسی

۱۴۰۰

۱۲۰ص.

سی دی

کارشناسی ارشد

روانشناسی بالینی

۱۴۰۰/۱۱/۲۷

ختلال شخصیت مرزی اختلال شخصیت شدیدی است که با الگوی طولانی مدت روابط بین فردی ناپایدار، احساس تحریف شده از خود و واکنش های هیجانی شدید مشخص می شود. این اختلال از شایع ترین اختلالات شخصیت در بیماران بستری و در مراجعان به کلینیک های روان شناسی و روانپزشکی است. از این رو شناسایی عوامل تاثیرگذار در این اختلال امری بسیار ضروری است. پژوهش حاضر با هدف تعیین روابط علی ساختاری سبک های دلبستگی و تجارب ناگوار دوران کودکی با نشانه های اختلال شخصیت مرزی به واسطه بدتنظیمی هیجانی و طرحواره های ناسازگار اولیه انجام گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 1400-1399 بود که از میان آن ها نمونه 300 نفری با روش نمونه گیری غیر تصادفی و به شیوه در دسترس انتخاب گردید. برای جمع آوری داده ها، از پرسشنامه دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید، پرسشنامه کودک آزاری و غفلت محمدخانی و همکاران، پرسشنامه شخصیت مرزی(STB)، مقیاس تنظیم هیجان گراس و جان و فرم کوتاه پرسشنامه طرحواره یانگ (SF - SQ) استفاده شد و تحلیل داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری SEM انجام گرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش حاضر بیانگر این است که بین مدل اندازه گیری شده و مدل مفهومی برازش مطلوب وجود دارد؛ بدین معنی که بدتنظیمی هیجانی و طرحواره های ناسازگار اولیه در رابطه بین سبک های دلبستگی و تجارب ناگوار دوران کودکی با نشانه های اختلال شخصیت مرزی به طور مطلوب و معنی دار نقش واسطه ای دارند. علاوه بر این رابطه بین نشانه های شخصیت مرزی و بدتنظیمی هیجانی، تجارب ناگوار دوران کودکی، سبک های دلبستگی و طرحواره های ناسازگار اولیه معنی دار بود. همچنین مشخص گردید که بدتنظیمی هیجانی در رابطه بین نشانه های اختلال شخصیت مرزی و تجارب ناگوار دوران کودکی و همینطور رابطه بین نشانه های شخصیت مرزی و سبک های دلبستگی به عنوان متغیر واسطه ای عمل می کند. بنابراین با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش می توان در زمینه کاهش ابتلا به اختلال شخصیت مرزی، کاهش نشانه های این اختلال و پیشگیری از ابتلا به این اختلال اقدامات لازم را انجام داد

: Borderline personality disorder is a severe personality disorder characterized by a long-term pattern of unstable interpersonal relationships, distorted sense of self, and strong emotional reactions. This disorder is one of the most common personality disorders in hospitalized patients and in patients referred to psychology and psychiatric clinics. Therefore, identifying the influential factors in this disorder is very important. The aim of this study was to determine the structural causal relationships between attachment styles and childhood experiences with borderline personality disorder symptoms due to emotional maladaptation and early maladaptive schemas. The method of the present study was correlational. The statistical population of the study included all students of Tabriz University in the academic year 1399-1400, from which a sample of 300 people was selected by non-random sampling method and available method. For data collection, Collins and Reed Adult Attachment Questionnaire, Child Abuse and Neglect Questionnaire of Mohammadkhani et al., Borderline Personality Questionnaire (STB), Grass Emotion Regulation Scale, and Young Schema Questionnaire (SF - SQ) were used. Data analysis was performed using SEM structural equation modeling method. The results obtained from the present study indicate that there is a favorable fit between the measured model and the conceptual model; This means that emotional maladaptation and early maladaptive schemas mediate a significant role in the relationship between attachment styles and childhood experiences with borderline personality disorder symptoms. In addition, the relationship between borderline personality traits and emotional dysregulation, childhood experiences, attachment styles, and early maladaptive schemas was significant. It was also found that emotional dysregulation acts as a mediating variable in the relationship between symptoms of borderline personality disorder and bad childhood experiences, as well as the relationship between borderline personality symptoms and attachment styles. Therefore, according to the results of this study, the necessary measures can be taken to reduce the incidence of borderline personality disorder, reduce the symptoms of this disorder and prevent this disorder

Structural causal relationships of attachment styles and unfortunate childhood experiences with symptoms of borderline personality disorder due to emotional dysregulation and early maladaptive schemas

‏صادق پور آذری،

‏‏ مهسا

تهيه کننده

‏هاشمی نصرت آباد،

‏بخشی پور رودسری،

‏تورج

عباس

استاد راهنما

استاد مشاور

‏تبریز