مطالعهی تطبیقی توسعهی بافتهای قدیم و جدید شهر براساس اصول منشور نوشهرگرایی (نمونه موردی:شهر تبریز)
/معصومه قاسمی خوئی
: دانشکده جغرافیا
۱۸۶ص
چاپی
کارشناسی ارشد
در رشته جغرافیا و برنامه ریزی شهری
۱۳۹۱/۱۱/۲۵
تبریز
جنبش نوشهرگرایی واکنشی است نسبت به گسترش افقی در حومه شهرها و هزینه های غیر پایدار آن .این رهیافت که از دهه ۸۰ و ۹۰ قرن ۲۰ شروع به شکل گیری کرده است، آمیزهای است از سبک های معماری، رشد هوشمند( (smart growth، مخالفت با توسعهی پراکنده(sprawl) و شهرسازی پایدار مبتنی بر حمل و نقل عمومی است که یکی از مهمترین رویکردهای برنامه ریزی شهری در این قرن محسوب می شود .هدف اصلی این پژوهش تدوین اصول نوشهرگرایی ( (new urbanismو ارزیابی نکات مثبت و منفی آن و بررسی میزان انطباق بافتهای مختلف شهر تبریز با اصول نوشهرگرایی است .روش کار در این مطالعه مبتنی بر استفاده از توابع تحلیلی GIS و روشهای ریاضی و آماری جهت تحلیل دادهها وبررسی میزان انطباق است .در ابتدا به تشریح اصول کلی نوشهرگرایی در مقیاس محله پرداخته شده و در ادامه با انتخاب محلههایی به عنوان نمونه از هر یک از بافتهای مختلف شهر تبریز میزان انطباق هر یک از محلات با اصول کالبدی، شاخصهای ترافیکی و حمل و نقل، مسکن و بافت شهری و مشارکت بررسی شد است .به دلیل نبود استاندارهای کمی مشخص برای کلیه اصول مورد بررسی، جهت بررسی میزان انطباق در این تحقیق با توجه به شرایط خاص جامعه ایران و شرایط و سبکهای سنتی شهرسازی استاندارهایی منطبق بر این اصول تدوین شد که این استاندارها اساس مطالعه تطبیقی قرار گرفت و در انتها با استفاده از امتیاز بندی در ۴ سطح میزان این انطباق بیان شده است .در یک نتیجه گیری کلی میتوان گفت به دلیل مؤخر بودن تفکر نوشهرگرایی و نظام برنامه ریزی خاص این مکتب بافتهای جدید و طراحی شده و منظم بیشتر با اصول این مکتب سازگار هستند که در این تحقیق نیز محله زعفرانیه۴ ، محله نمونه از) بافت منظم(، بیشترین سازگاری را از نظر اصول منشور نوشهرگرایی در مقیاس محله نشان میدهد .بعد از این محله، محله مقصودیه) نمونهای از بافت سنتی (با امتیاز ۲۶.۷۵ در مرتبه دوم سازگاری، محله شهناز) نمونهای از بافت تاریخی (با امتیاز ۲۳.۵ در مرتبه سوم سازگاری و محله رضوانشهر) ۳ بافت حاشیهای (با امتیاز۱۴.۵ ، کمترین سازگاری را با اصول این تفکر دارد
New urbanism movement is a reaction against horizontal growth at city suburbs and its unstable costs. This approach that has been emerged during the late 1980s and early 1990s is a mixture of Architectural styles, Smart growth, Opposition to sprawl development and sustainable urbanism based on public transportation which is considered as one of the most important approaches in the 20th century. The main purpose of this research is codifying the principles of new urbanism, evaluation of its positive and negative points and analyzing the adaptability rating of different urban fabrics of Tabriz city to the principles of new urbanism. The method which is taken in this study is based on the use of GIS analytical functions and mathematical and statistical methods for analyzing data and checking the adaptability rating. First the general principles of new urbanism at neighborhood scale has been described and then by choosing some sample neighborhoods from different urban fabrics of Tabriz city the adaptability rating of each neighborhood to structural principles and traffic indexes, housing, urban fabrics and participation was analyzed.Due to lack of clear quantitative standards for all under study principles, and because of special conditions in Irans society and features and traditional urbanism styles, to evaluate the adaptability rating, some standards have been codified which became the basis of adapting study. Finally the adaptability rating is scored in 4 levels. As a general conclusion because new urbanism idea is a recent one and special planning system of this movement, new and designed regular fabrics are more compatible to this movement.In this study the Zafaranieh 4 neighborhood (which is a sample of regular fabric) shows the most compatibility with the principles of new urbanism at neighborhood scale. The Magsudiyeh neighborhood (a sample of traditional fabric) with the score of 26.7 and the Shahnazneighborhood (a sample of historical fabric)with the score of 23.5 took second and third place of compatibility respectively. And the Rezvanshahr 3 (Suburban fabric) with the score of 14.5 has the least compatibility with the principles of this approach