عنوان

نسبت فلسفه و دین نزد ابن رشد و اسپینوزا

‭۱۱۳۲۸پ‬

per

نسبت فلسفه و دین نزد ابن رشد و اسپینوزا

/محمد شریفی

: دانشکدة ادبیات فارسی و زبان‌های خارجی

‮‭۱۳۵‬ص‬

چاپی

کارشناسی ارشد

در رشتة فلسفه تطبیقی

‮‭۱۳۹۲/۰۵/۲۵‬

دانشگاه تبریز

فیلسوفان اسلامی به وحدت بین دین و فلسفه اعتقاد دارند .اما فلاسفه قرون وسطی مثل توماس اکویناس بین دین و فلسفه به جدایی بین آنها اعتقاد دارند و برتری را به دین می دهند .همچنین ابن رشد در رابطه بین دین و فلسفه به نظریه تاویل توسل می جوید و معتقد است فلسفه در دین امری جایز می باشد .و بین سه طبقه از مردم تفاوت می گذارد که آن همان اهل خطابه که به ظاهر دین قناعت می ورزند و دیگری اهل جدل که مقدمات مورد استفاده آنها ظنی هستند و در آخر طبقه فلاسفه است که جزء به مقدمات و استدلالات یقینی توسل نمی جویند و آنها می توانند بعضی مسائل دین را تاویل کنند و به کسی جزء خود آشکار نکنند .اما اسپینوزا در رابطه فلسفه و دین نه فلسفه را خادم الاهیات می داند و نه الاهیات را خادم فلسفه، یعنی نمی توان دین را برای عقل یا عقل را برای دین بکار برد یا تفسیر کرد زیرا دو حوزه جدا از هم هستند .زمینه مشترک فلسفه و دین نزد اسپینوزا تنها در ترغیب دین به تفکر می با شد .اسپینوزا همچنین متن دینی را فقط بواسطه ی خود آن متن تفسیر می کند

Ages like thomas aquinas believe in the segregation of religion and philosophy-Islamic philosophers believe in the unity of religion and philosophy. But the philosophers of the middle، and also he give the preference to the religion. Besides Averroes seeks the help from interpretations in the relation of religion and philosophy and ، we cant use reason to interpret religion and also we cant apply religion for reason. They are two discrete domains. The only common aspect between religion and philosophy he believes philosophy is allowable and he divides the people into three different categories. First group includes those who believe in sermons and they are convinced by the facial appearance of the religion. Second group includes the argumentative people who apply doubtful logic. Philosophers make the last category. They seek only the trusting reasoning and they are able of interpreting the religion and they do not reveal this interpretation to others. But espinoza thinks that philosophy doesnt provide any attendance for the religion and vice versa. One the other hand ، in espinoza viewpoint،is the religion s inclination to thinking. Espinoza also interprets the religious text only by the text itself

شریفی، محمد

نوظهور، یوسف، استاد راهنما

شهرآیینی، مصطفی، استاد مشاور

سیاه و سفید

نمایه‌سازی قبلی