بررسی تحلیلی سیر تطور ساختاری و محتوایی رمان اجتماعی از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی
/محمد پاشایی
: دانشکده ادبیات فارسی و زبان های خارجی
۲۷۱ص
چاپی
دکتری
در رشته زبان و ادبیات فارسی
۱۳۹۲/۰۶/۲۵
تبریز
رمان در زبان فارسی پدیده ای نوظهور است که با شکل گیری نهضت مشروطه توجه ایرانیان را به خود جلب کرد .در عصر مشروطه بحران های اجتماعی، سیاسی و فرهنگی زمینه را برای به وجود آمدن رمان مهیا ساخت .نویسندگان این عصر تحت تاثیر ادبیات اروپا و بنا به دلایلی چون باستان گرایی و روحی کاوشگرانه در شناخت هویت گذشته و بی خطر بودن ماهیت رمان تاریخی به نوشتن این نوع ادبی روی آوردند و در این زمینه طبع آزمایی کردند .با گذشت زمان تجرب نویسندگان دربار رمان نویسی افزون گشت و رمان نویسان به کاستی ها و عیوب رمان تاریخی واقف شدند .رمان تاریخی به سبب پرداختن به گذشته و چشم پوشی کردن از واقعیت های موجود، مورد قبول نویسندگان و جامعه واقع نشد و تغییر شکل مناسبات اجتماعی، اعتلای بینش مدنی و رشد طبق متوسط شهرنشین، زمینه را برای ظهور رمان اجتماعی فراهم ساخت .رمان اجتماعی رمانی است که در آن تصویری از زندگی، با معایب و مفاسد آن به نمایش گذاشته می شود .در رمان اجتماعی نویسنده تلاش می کند با انعکاس مشکلات و معضلات جامعه به ارائ راه حل هایی برای جامعه بپردازد .نقش و اهمیت رمان های اجتماعی را می توان از چشم اندازهای مختلف ادبی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مطالعه و بررسی کرد .رمان اجتماعی از منظر ادبی توانست فرم و ساختار رمان را اعتلا بخشد و در تکامل سبکی و ساختاری آن موثر افتد و نثر معاصر را به سمت و سوی ساده نویسی سوق دهد .این نوع ادبی از منظر فرهنگی، سیاسی و اجتماعی نیز توانست نقش مهمی در بالا بردن بینش اجتماعی مردم و آگاه ساختن آنها بر عهده گیرد .در پژوهش حاضر سیر تطور ساختاری و محتوایی رمان اجتماعی از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی با تکیه بر رمان های برگزیده بررسی و تحلیل شده است .نقط شروع و خاتم این تحقیق دو حادث بزرگ سیاسی و اجتماعی است که در بستر آن رمان های اجتماعی ظهور کرده اند در دور مشروطه نهضت رمان نویسی به وجود آمد و سیر صعودی آن از جنب محتوایی و ساختاری شروع شد و تا شکل گیری انقلاب اسلامی و بعد از آن ادامه پیدا کرد .برای این پزوهش هشت رمان از میان رمان های اجتماعی معاصر انتخاب شده است که عبارتند از :تهران مخوف از مشفق کاظمی، زیبا از محمد حجازی، دختر رعیت از محمود اعتماد زاده، چشمهایش از بزرگ علوی، مدیر مدرسه از جلال آل احمد، شوهر آهو خانم از علی محمد افغانی، سنگ صبور از صادق چوبک، همسایه ها از احمد محمود .برای انتخاب رمان های فوق ملاک ها و معیارهایی مد نظر بوده است که از جمل آنها می توان به پیشرو بودن، برجسته بودن، تاثیرگذار بودن و شهرت و جذابیت اشاره کرد .روش بررسی و تحقیق در پژوهش حاضر روش تحلیلی است که موضوعات، مفاهیم و مسائل مورد بحث با در نظر داشتن سیر تحولات تاریخی دنبال و آثار برجسته و به عبارت دیگر سبک ساز هر دوره از منظر ساختار و محتوا بررسی و تحلیل شده است .بررسی سیر تطور رمان اجتماعی از منظر محتوا حاکی از این است که در ده اول و دوم محتوای بسیاری از رمان ها مانندصتهران مخوف، صزیبا و صهما موضوعات احساسی، عشقی و مبتذل بوده است .در دهه های سوم و چهارم با سرنگونی رضا شاه و از بین رفتن استبداد و ظهور آزادی بیان و قلم در اثر تزلزل های سیاسی و اجتماعی چهره های شاخصی همچون محمود اعتمادزاده و بزرگ علوی در عرص رمان نویسی ظهور کردند و رمان و داستان مجالی برای بیان مسائل سیاسی و اجتماعی شد .از ده سوم به بعد رمان نویسی در ایران به شکوفایی رسید و رمان های زیبایی از قبیل مدیر مدرسه، سنگ صبور، همسایه ها و ... چاپ و منتشر گردید که از لحاظ محتوا و فرم از شاهکارهای داستان نویسی فارسی محسوب می شوند .نویسندگان این آثار با فاصله گرفتن از موضوعات رایج و کلیشه ای کوشیدند به جای توصیف سطحی و گزارش گونه، تصویری واقعی و هنری از واقعیت ها ارائه بدهند و ارتباط عمیق تری با جامعه برقرار سازند .در این سال ها قالب داستان از سطح وعظ اخلاقی به مرحل خلاقیت هنری ارتقا یافت و بر آن شد که به جستجوی عمیق در هویت انسان و جامعه بپردازد .بررسی رمان های اجتماعی فارسی به لحاظ تکنیک های داستان نویسی و ساختار نمایانگر این نکته است که این نوع ادبی از بدو ظهور تا سال ۱۳۵۷ شمسی تکامل نسبی داشته است .در رمان های اولیه نویسنده در لابه لای رمان به عنوان مصلح اجتماعی ظاهر می شد و با قطع جریان روایت با مخاطب هم کلام می گشت ولی در رمان های دور دوم و سوم این امر تا حد چشمگیری کاهش پیدا می کند .از منظر ساختار و تکنیک های داستان نویسی روایت های فرعی و در بسیاری موارد زاید و بی ارتباط با پیرنگ اصلی کمتر می گردد و پیرنگ از انسجام بیشتری برخوردار می شود .در طرح اکثر رمان هایی که پس از ده بیست نوشته شده اند، پیرنگ های فرعی برخلاف رمان های اجتماعی اولیه از قبیل تهران مخوف، زیبا و غیره به چشم نمی خورد .اغلب رمان های اجتماعی اولیه در درون پیرنگ اصلی خود، پیرنگ ها و حوادث فرعی بسیاری داشتند که هیچ گاه توسعه نمی یافتند
Makhuf, Ziba, and etc was emotive ,passionate and vulgar .In the third and fourth decades accompanied by abolish of Reza Shah government and freedom of expression and due to political turmoil, the novelists like Etemadzadeh and g Alavi gained experienced in novel writing and novel and story converted into battle field of political and social challenges .Since third decade, novel writing reached to relative perfection and novels such as Modeir Madrese,Sange Sabour,Hamsayeha and etc were written as Persian story masterpieces. By keeping aloof of the clich-e- Madrese by Ale Ahmad ,Shohare Ahu Khanum by Afgani ,Sange sabour by Chobak and Hamsayeh ha by Mahmud have been selected. These novels have been chosen according to being pioneered, eminent, influence, attractiveness and popularity. The method of this research is analytical and the subjects matters, concepts, issues have been investigated by considering their historical revolution and subsequent and eminent works and in other words, the style of each period from structure and content standout. Survey on the social novel revolution from content perspective indicates that in the first and second steps, the content of most novels like Tehran-e-Makhuf by Kazemi ,Ziba by Hejazi ,Dokhtare Raeiyat by Etemadzadeh ,Cheshmhayash by Bozorg Alavi, Modier-e-Novel is a new phenomenon in Persian literature gained attention of Iranians since constitutional revolution .In this period, social, political and cultural crises provided context for advent of novel. The writers of this period engaged in writing of historical novel by influence of European literature and due to interest in ancient subjects and search on the past identity and safety of historical novel nature .By passing of time, the novelists gained experience on writing novel and recognized historical novel defects and weakness. Because of attention on the past and ignoring current realities, the historical novels did not gained attention of the writers and society and shift in social relations and advance of insight and growth of urban middle class led to context for social novel. The role and importance of social novel can be investigated from different literary, cultural, social and political aspects. From literary perspective, social novel aided perfection of the form, structure and content of the early literary novels and impacted on the style and structure of the Persian novels and led the contemporary prose toward simplicity .Social novel played an important role in shift in social insight and awareness of people from cultural, political and social perspectives. In this research, the social novel structural and content evolution process since constitutional revolution to Islamic revolution has been investigated by emphasis on the selected novels. These two social and political movements led to appearance of social novels; novel writing was progressed in constitutional movement period and it began to progress from content and structure perspectives and it continued to Islamic revolution and post revolution era .Eight contemporary social novels of TehranفMakhuf ,Ziba and etc -۱۹۵۱) and approaching the second and third periods, this progress was significant. From structure and techniques of storytelling perspective, the secondary narratives and in most cases, unrelated subjects to plot lost their significance and the plot was integrated .In plot of most novels written post twentieth decade, the secondary plots were not seen in contrary to early social novels like Tehran- and common subject matters, the writers of these novels tried to offer real and artistic image of realities instead of superficial and reporting description of realities and establish deep relationship with community. In these years, the form of story was converted from sermon to artistic creativity and it was tried to search in the human and society existence and identity. Investigation on the Persian social novels from story writing techniques and structure perspectives depicts that this literary genre has had relative progress since its advent to ۱۹۷۸. In the primary novels, the novelist appeared as the social peace maker and he was accompanied by the addressee by interruption of the narration but in the second and third periods, this attendance was reduced significantly. By distance from the first period (۱۹۲۰