بررسی تحول مفهومی سیاست و پولیتیک در سپهر اندیشه ایرانی و یونانی
/محمدسلیم سعیدی
: دانشکده حقوق و علوم اجتماعی
۱۲۱ص
چاپی
کارشناسی ارشد
در رشتهی علوم سیاسی
۱۳۹۲/۰۴/۲۵
تبریز
دانشواژه صپولیتیک از واژه صpolis به معنای جامعهسیاسی برگرفته شده است .طرح نظام مبتنی بر فیلسوف شاه افلاطون جهت بنیانگذاری جامعهای با ثبات بود که در پرتو آن بتوان شهروندان را تحت آموزش و تربیت در آورد و در نهایت خوشبختی آنان را تأمین کرد، هرچند دغدغه اداره پولیس بعدها افلاطون را وادار به فاصله گیری از آرمانشهر و طرح حاکمیت قانون کرد .نکتهای که ماهیت دو مدینه فارابی و افلاطون را غیر قابل مقایسه مینماید و غرض سیاسی آن ها را دچار تفاوت فاحشی مینماید .سیاست در آثار و اندیشه سیاسی ایرانی معادل تنبیه و آگاه کردن به کار رفته است .سیاست در اندیشه سیاسی ایرانی به معادل مجازات مخالفان به کار رفته است .سیاست صرفا عملی بوده است که مجری آن حاکم است .سیاست سلطانساز است .بهعبارت دیگر سیاست یعنی تحلیل راس هرم قدرت یا همان سلطان .در اندیشه سیاسی یونانی سیاست اساسا به معنای" پایدیا "تعبیر میشود یعنی راهبری جامعه به امرخیر بر اساس آموزش و تربیت سیاسی .این تفاوت بین سیاست در اندیشه ایرانی و پولیتیک در اندیشه یونانی به علت تفاوت در منطق درونی آنها بود .پولیتیک با روش دیالکتیکی خویش که سقراط مبدع و مدافع آن بود، توانست قالب اسطوره را بشکند و فراتر از دانش طبیعی که جستجوگر ماده اولیهی سازندهی جهان بود، در اندیشهی افلاطون شناخت حقیقت متعالی و در اندیشه ارسطو به امر واقع، یعنی امور پولیس پرداخت .پولیتیک منتهی به شهروند و پولیس شد که با توجه به روابط متقابل نسبت به یکدیگر تعریف شدند .در مقابل سیاست از همان دوران باستان دارای درونمایهای مبتنی بر خیر و شر بود .و این درون مایه چه در فلسفه سیاسی ایران که فارابی نمایندهاش بود و چه اندیشه سیاسی دوران سلاطین که کسانی مانند خواجهنظام و خواجه نصیر آن را نمایندگی میکردند، تداوم یافت.کانون گفتمان سیاسی در اندیشه یونانی پولیس است، که در نهایت منجر به کشف انواع حکومت و پرورش شهروند نیک برای اداره هر چه بهتر آن میگردد .در مقابل سعادت و نظم به عنوان نقاط کانونی گفتمان سیاسی ایران به برجستگی شاه فیلسوف و سلطان و طرد و رفض مخالفان آنها پرداخت
king and the Sultan and rejected and defied their opponents- king and the Sultan, as the focal points of political discourse in Iran, elevated the philosopher -eTusi presented. The center of the political discourse in Greek thought is the polis which eventually lead to the discovery of various kinds of governments and training good citizens and ultimately the rule of law to manage it better. In contrast, the founders of happiness and discipline, the philosopher -Mulk and Khaje Nasir-king was to found a stable society in which citizens could be trained and educated and finally secure their happiness. However, later concerns over police management prompted him further distancing from Utopia and suggesting the Rule of Law, a point that makes the concept of two city of Plato and Farabi incomparable and causes a sharp division between their political motives. The use of Siyasat in Iranian works and political thought has been equivalent to punishment, which refers to the punishment of opponents of the government. Siyasat merely has been an act that the king enforces. In other words, Siyasat means the analysis of the top of the power pyramid or Sultan. In Greek political thought, politics basically means paideia, which is leading the community toward the good based on the political training and education. This difference between Siyasat in Iranian thought and politic in Greek thought was due to differences in their internal logic. Politic with its dialectical method, which Socrates was its creator and defender, was able to break the myths` mold and deal with beyond the natural knowledge which is the investigator of the world`s raw material, in Plato`s thought recognizing the sublime truth and in Aristotle`s thought the real or police affairs. Politic led to citizen and policethat were defined according to the mutual relation between them. In contrast, Siyasat form the ancient era had a theme based on good and evil; and this theme continued in both the Iranian political philosophy, which Farabi presented, and in the political thoughts of the Sultans` era, which Political thinkers like Khaje Nizam al-The word politic is derived from the word polis meaning political society. The suggesting of a system based on Plato's philosopher